سخنرانی حجةالسلام و المسلمین سیدابوالحسن مهدوی
یکی از انبیای قوم بنی اسراییل، در شب اول ازدواج یک عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازة این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباوری دیدند که آنها نمرده اند. از آن پیامبر توضیح خواستند و او هم از خداوند توضیح خواست. به او خطاب شد؛ مرگ آنها معلق بود، نه حتمی، و چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد. به مریدانت بگو اگر می خواهند مطمئن شوند، که قرار بوده اینها کشته شوند، بروند زیر رختخواب آنها، ماری را که قرار بوده قاتلشان باشد، ببینند. این همان بداء در مورد خداوند است که خداوند یک طرف قضیه را برای ما بیان کرده و طرف دیگر را نگفته تا جایگاه آن معلوم شود.
موضوع صحبت، بحث نشانه های ظهور است که لازم است قبل از پرداختن به آن کمی دربارة موضوع «بداء» سخن بگوییم.
مسئلة بداء و علم خداوند
مسئلة بداء از جمله مسایل بسیار مهمی است که در سه علم فلسفه، کلام و اصول فقه به طور مفصل، دربارة آن صحبت شده است؛ ولی از آنجا که در زمرة مسایل اعتقادی هم هست، صرفاً به همان اندازه که به عنوان یک عقیده می طلبد از آن مطلع باشیم، آن را با هم مرور می کنیم.
کلمه بداء هم دربارة انسان ها به کار می رود، و هم خداوند متعال، که دو معنای کاملاً متفاوت از همدیگر دارند. وقتی این کلمه را برای انسان ها به کار می بریم، منظور ما همان تغییر اراده است. مثل اینکه ما تصمیم جدی برای مسافرت داشته باشیم، و اندکی پیش از مسافرت بفهمیم این سفر خطر دارد، و رفتن به آن به صلاح نیست، و از رفتن پشیمان بشویم. در این حالت می گوییم که برای ما بداء حاصل شد؛ زیرا از باطن قضایا خبر نداشتیم و الا از همان اول چنین تصمیمی نمی گرفتیم. چنین معنایی هیچ گاه دربارة خداوند متعال مصداق پیدا نمی کند، چون نمی توانیم بگوییم، نعوذبالله، خدا نمی دانست کار ضرر دارد و بعداً فهمید، و تصمیمش عوض شد.
بدائی که در مورد خداوند متعال استفاده می شود همان «اظهار پس از خفا»ست که با مثالی آن را برای شما توضیح می دهم.
یکی از انبیای قوم بنی اسراییل، در شب اول ازدواج یک عروس و داماد، به پیروان خود گفت: فردا جنازة این دو را از خانه بیرون خواهند آورد. صبح فردا مردم در نهایت ناباوری دیدند که آنها نمرده اند. از آن پیامبر توضیح خواستند و او هم از خداوند توضیح خواست. به او خطاب شد؛ مرگ آنها معلق بود، نه حتمی، و چون همان شب صدقه دادند، مرگشان به تأخیر افتاد. به مریدانت بگو اگر می خواهند مطمئن شوند، که قرار بوده اینها کشته شوند، بروند زیر رختخواب آنها، ماری را که قرار بوده قاتلشان باشد، ببینند. این همان بداء در مورد خداوند است که خداوند یک طرف قضیه را برای ما بیان کرده و طرف دیگر را نگفته تا جایگاه آن معلوم شود.
خداوند از ابتدا می دانست این دو جوان قرار نیست امشب بمیرند و تقدیرشان را با صدقه دادن عوض خواهند کرد، لیکن فقط نیمة اول مطلب بیان می شود، تا مردم قدر و ارزش صدقه دادن را در ادامة جریان بفهمند. این را هم بگویم که صدقه دادن برطرف کردن نیاز فقرا و خیریه ها نیست، بلکه در واقع، ما نیازهایی از قبیل دفع بلا را از خود دفع می کنیم، و اگر چنین راه هایی برای برطرف کردن این نیاز نداشتیم، خود ما دچار مشکل می شدیم؛ نه فقرا و مستمندان.
جریان تغییر قبله هم، از این دست بود و خداوند متعال، از ابتدا می دانستند که قبلة جاوید مسلمانان، کعبه است، نه بیت المقدس؛ ولی چند سالی فقط لازم بود تا مسلمانان قدر و ارزش آن را بفهمند.
آیه ای را که در ابتدای بحث خواندم، در همین رابطه است؛ آیة شریفه می فرماید:
یمحوالله ما یشاء ویثبت وعنده أمّ الکتاب.1
خدا، هرچه را بخواهد، محو یا اثبات می کند و امّ الکتاب2، نزد اوست.
یعنی، خداوند آنچه را بخواهد، محو می کند، و یا آنچه را وجود نداشته، اثبات کرده و به وجود می آورد. بیت المقدس را که قبله بود، از قبله بودن می اندازد و کعبه را که تا این زمان قبله نبود، قبله می کند. بعد هم در ادامه اش می فرماید: «ام الکتاب» نزد خداست؛ یعنی خدا، همه چیز را از اول می داند، ولی چون مصلحت نیست همه اش را بیان نمی کند.
نشانه های ظهور
معمولاً نشانه های ظهور را به دو دستة حتمی و غیرحتمی تقسیم بندی می کنند ولی یک دسته بندی دیگر هم هست، که آن را در سه قالب «وعده»، «وعید» و «حوادث» و وقایع می گنجاند؛ و وعید در عربی به معنای «تهدید» است، هر چند که ما در فارسی آن را به معنی وعده و همراه آن به کار می بریم.
در زیارت «آل یاسین» هم آمده است:
والوعد و الوعید بهما حقّ.
و وعده و وعید به آندو (بهشت و جهنم) حقیقت دارد.
که وعد، به بهشت برمی گردد، و وعید، به جهنم. نشانه های از جنس وعید، مثل آنهایی است که مثلاً گفته شده، قبل از ظهور، اکثر مردم و دوسوم جمعیت زمین می میرند. خداوند می خواهد به این وسیله یک پاک سازی بکند تا زحمت امام زمان(ع) کم شود. مرگ و میر آنها به سه شکل مرگ قرمز، مرگ سفید و مرگ سیاه، که همان جنگ و بیماری های فراگیر و قحطی و از این دست مسایل است، خواهد بود. البته در این روایت، پس از وعیدها و تهدیدها، یک بشارت هم آمده است.
راوی می پرسد، اگر بنا باشد از هر سه نفر، دو تا بمیرند که دیگر کسی روی زمین نمی ماند. حضرت به او چنین بشارت می دهند که:
آیا تو نمی خواهی جزو آنها باشی که می مانند.
که اینجا منظور از تو، شخص او نبوده و تو ی نوعی را، که همان شیعیان باشند، حضرت مدنظر داشته اند. و الا خود او، که الان بیش از هزار سال است که مرده.
به هر حال، این دسته از علایم ظهور، حتمیت ندارند و ممکن است در آنها بداء حاصل شود، چون خداوند ارحم الراحمین است و لطف دارد؛ ممکن است بخواهد از اهل زمین به هر علتی که خودش بهتر می داند، عذاب را بردارد. به عبارت دیگر، ما اگر تا به حال گمان می کردیم که این تهدیدها محقق خواهند شد، ولی به واسطه ای مشمول رأفت و رحمت الهی می شویم، و هیچ کدام از آنها اتفاق نمی افتند.
قسم دوم، علایم آنهاست که جنبة وعدة مژده دارند؛ مثل نجات مستضعفان، و ظهور خود امام زمان(ع). اینها هم، به جهت رحمت رحمانی و رحیمی خداوند، قطعاً اتفاق خواهند افتاد. در روایت هم حضرت روی این آیه تأکید کرده اند که:
إنّ الله لایخلف المیعاد.3
خداوند از وعده اش، هرگز، تخطی نمی کند.
و این تنها قسمی است که بداء در آن رخ نخواهد داد. و بالاخره، قسم سوم، آن دسته از نشانه هایی است که جنبة بیان حوادث و وقایع را دارد، بدون اینکه متن یا بطنش، بشارت یا تهدیدی داشته باشد؛ مثلاً در عصر یا صبح روز بیست و سوم ماه رمضان فلان حادثه اتفاق می افتد، یا ظهور در روز جمعه واقع می شود؛ که اینها هم، هیچ کدام حتمی نیست و ممکن است در آنها بداء رخ بدهد.
حادثة ظهور، ناگهانی خواهد بود
آنچه را تاکنون گفتیم در یک روایت گنجانده شده است:
مثله کمثل السّاعة؛ لا یأتیکم إلّابغتةً.
مَثَل امام زمان(ع) مثل قیامت است که ناگهانی می آیند.
«بغتةً» یعنی، ناگهانی و بی مقدمه. مثل زمان جنگ نیست که برای آن آژیر قرمز بزنند، تا افراد خودشان را آماده کنند. اینها را برای این خدمتتان عرض کردم چون خبر دارم کسانی هستند، به خصوص، در جلسات مذهبی ما، مرتب به دنبال این هستند که ببینند چند تا از علایم ظهور اتفاق افتاده است. روایات را هم به طور موردی نگاه می کنند، و نه جامع، که مطالعه کنند روایات دیگر در کنار اینها چه می گویند.
آنچه که اهمیت دارد، این است که همه سعی کنیم پاک باشیم. این، وظیفة ماست. والا اینکه عده ای بگویند پنج تا از علایم ظهور اتفاق افتاده و سه تا نه؛ پس هنوز وقت داریم، حرف درستی نیست. برای چه وقت داریم؟ روایت که این را نگفته و برعکس دقیقاً همین را رد می کند، و می گوید؛ ممکن است در بقیه بداء رخ بدهد و به قول قرآن، هر چه را قرار بوده اتفاق بیفتد خداوند محوش می کند و یا برخلاف آن می گوید منتظر اینها نباشید؛ چون مثل قیامت، که به طور ناگهانی به سراغ شما می آید، و افراد غافلگیر می شوند، آقا هم همین طور ظاهر می شوند. یعنی اصلاً ممکن است حضرت در روزی غیر از جمعه ظهور کنند. از همین رو، وظیفة ما این است که خودمان را بسازیم و همیشه آماده باشیم.
وظیفة انسان منتظر، پاک بودن است
لذا اگر قرار است کسی استغفار و توبه کند، بسم الله در همین جلسه بکند. اگر می خواهد ادای دین کند، از جلسه که بیرون رفت، بلافاصله دینش را ادا کند. اتفاق نیفتادن برخی از نشانه های ظهور، دلیل و توجیه برای تأخیر هیچ کاری نیست؛ زیرا به هر حال، ممکن است در مورد آنها بداء رخ بدهد.
در احوالات حاجی اشرفی مازندارانی آمده است که ایشان، هم مجتهد عالی مقامی بودند، و هم از نظر معنوی خیلی مقام بالایی داشتند. دکتری می گوید، من به مازندران رفتم، به اشتیاق زیارت ایشان، چون تعریفشان را خیلی شنیده بودم و در آنجا، دو سه روزی که با ایشان بودم، ایشان را فوق آنچه که شنیده بودم، یافتم. این خیلی مهم است. معمولاً افراد عکس این هستند. یک مقدار که با کسی رفت و آمد و سفر می کنند، چیزهایی از آن شخص می بینند که از او دور می شوند. خدا رحمت کند آیت الله شهید مدنی را، این شخصیت معنوی، می فرمودند: من به هر کس نزدیک شدم، دور شدم، جز حضرت امام (ره) که هر چه به ایشان نزدیک شدم، نزدیک تر شدم. اینهایی که گوهرند، اینچنین هستند. وقتی انسان نزدیک می شود می بیند یک چیزهایی دارد که کسانی که دورند، اطلاعی ندارند؛ اگر بدانند هیچ فاصله ای از او نمی گیرند. این دکتر هم همین طور بوده است. می گوید، وقتی من دو سه روزی با حاجی از نزدیک رفت و آمد کردم، دیدم عجب گوهری است. فوق آن چیزی است که شنیده بودم. بعد از این چند روز می خواستم از مازندران بروم مشهد، زیارت کنم و باز بیاییم خدمت ایشان. خدمتشان که رفتم ایشان یک نامه ای به من دادند و گفتند وقتی رفتی زیارت، این نامه را در ضریح بیانداز و جوابش را روزی که می خواهی برگردی، بگیر و بیاور. خیلی تعجب کردم، ایشان با این اطمینان می گویند جواب را بگیر و بیاور. بالاخره نامه را گرفتم، رفتم مشهد، آنجا نامه را در ضریح انداختم. روز آخر که می خواستم برگردم. در فکر بودم که جواب آقا را چطور برگردم و بدهم؟ یک وقت مکاشفه ای برای من پیش آمد، در آن مکاشفه، دیدم هیچ کس داخل حرم نیست، امام هشتم(ع) را دیدم، حضرت جواب حاجی اشرفی را در یک بیت شعر خواندند، و فرمودند، در جواب حاجی اشرفی به او این را بگو:
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب
جاروب کن تو خانه و پس میهمان طلب
حاجی اشرفی از امام هشتم(ع) تقاضا کرده بوده، که چه کنیم تا خدمت امام زمان(ع) برسیم؟ ببینید حضرت وظیفه را چه چیزی تعیین می کنند. با یک بیت شعری فرمایند، وظیفه این است که خودت را بسازی، پاک باش. کسی که منتظر میهمان است، آماده است. وضع داخل منزلش به گونه ای است که مناسب وضع آن میهمان است. اگر هم رعایت نکرد، معلوم می شود، منتظر آن میهمان نیست. برایش فرقی نمی کند که بیاید یا نیاید. اما منتظر این چنین است. می گوید، حضرت این بیت شعر را خواندند، بعد یک مرتبه، وضع حرم به حالت قبلی برگشت. من فهمیدم که جواب سؤال حاجی اشرفی همین است.
خدا رحمت کند، آیت الله میرجهانی را؛ یک موقعی خدمتشان بودیم. ایشان این قضیه را تعریف می کردند. البته این قضیه، در کتاب دارالسلام آمده و در بعضی کتاب های دیگر هم دیده ام که این جریان را نوشته اند. این دکتر می گوید، من بیت شعر را حفظ کردم و آمدم مازندران جالب است، می گوید قبل از اینکه شعر را برای حاجی بخوانم، در همان ملاقات اولی که با حاجی برخورد کردم دیدم حاجی دارد شعر را می خواند. نمی دانم ایشان از کجا خبر داشت.
پی نوشت ها:
نمایندة مجلس خبرگان استان اصفهان.
1. سورة رعد(13)، آیة 39.
2. ام الکتاب، یعنی اصل کتاب، مادر کتاب، کتاب مادر یا کتاب مکنون یا کتاب مبین، لوحی یا کتابی است که امور عالم تا ابد در آن آمده است.
3. سورة رعد(13)، آیة 31.
سؤالاتی را که در نشستی با عنوان «آخرالزمان و نشانههای ظهور» و با حضور حجتالاسلام مهدیپور طرح شده است، تقدیم شما عزیزان میشود.
منبع:ماهنامه موعود
آیا در علائم حتمی هم امکان بداء وجود دارد؟
از امام صادق(ع) مشابه این سؤال را پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: «بلی». خداوند متعال برنامهای را که تنظیم میکند حق دارد آن را جلو یا عقب بیندازد و هر تصرفی که صلاح دید در آن بنماید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: یهودیان گفتند: «دست خدا بسته است. [به آنها] بگو دست خدا باز است و هر گونه بخواهد عمل میکند.1» بنابراین امکان بدا برای خداوند محفوظ است. اما در عین حال از حکمت او به دور است که پیامبر رحمت(ص) و ائمة هدی(ع) با قاطعیت تمام بفرمایند: «مهدی بدون سفیانی نخواهد بود» ولی ناگهان موعدش که رسید خداوند روی ایشان را زمین بگذارد و غیر از آن عمل کند.2 البته آنقدر این احتمال بداء برای اصحاب ائمه(ع) به طور جدی بیان شده بود که راوی از حضرت میپرسد میترسم در اصل ظهور حضرت بداء رخ بدهد که ایشان جواب میفرمایند:
نه ظهور وعدة الهی است و خداوند خلاف وعدهاش عمل نمیکند.
در برخی روایات آمده که ایرانیان قبل از ظهور با غربیان در منطقة عراق وارد جنگ میشوند و در برخی روایات دیگر هم این واقعه پس از ظهور بیان شده، کدام یک صحیح است؟
یمانی و سفیانی هر دو پیش از ظهور قیام میکنند و به کوفه وارد میشوند. حدود یک ماه پس از ظهور حضرت، سفیانی دستگیر میشود و در کنار دریاچه طبریه، به فرمان ایشان و به دست یمانی سرش بریده میشود. ایرانیان از همان ابتدا در کنار حضرت هستند. عبارت «یوطئون للمهدی سلطانه» (برای حکومت مهدی(ع) زمینهسازی میکنند) از طریق اهل سنت به ما رسیده ولی در روایات ما نقل نشده است. در عین حال خروج خراسانی یا حسنی از بلخ یا شهرهای دیگر افغانستان و عبورش از ایران در احادیث ما یافته میشود که البته فقط سفیانی و یمانی در زمرة علایم حتمی هستند.
مرحوم آیتالله قزوینی در کتاب المهدی(ع) من المهد الی الظهور تصریح کردهاند که خراسانی از علایم حتمی نیست ولی در عین حال روایتی هم نقل شده که ورود خراسانی، سفیانی و یمانی به کوفه در یک ماه و یک روز و یک ساعت است.
سفیانی کیست وآیا این که میگویند الآن در ارتش سوریه خدمت میکند، راست است؟
سفیانی شخصی است که در وادی یابس و در نزدیکی دمشق متولد میشود. نام او عثمان و نام پدرش عنبسه است. آبلهرو، چشم زاغ، مو بور و سرخ روی، چهارشانه و قدش کمی بلندتر از حد متوسط است که در روایات بسیاری به آن تصریح شده است.
اما این که آیا الآن در لشکر سوریه هست یا نه، سه مستند برای آن وجود دارد:
1. مرحوم بهلول که خودم از ایشان پرسیدم و گفتند که او را دیدهاند؛
2. امام موسی صدر که به امر آیتالله حکیم از حافظ اسد میپرسد که آیا شخصی به نام عثمان بن عنبسه در سپاهیان شما وجود دارد؟ که پس از جستجو مشخص میشود چنین شخصی با آن اوصاف وجود دارد و خودشان نقل میکردند که او را دیدهاند؛
3. حاج میرزا علی آقا مقدس نامی بود که فرزندش شیخ حسن از شاگردان مرحوم آیتالله العظمی مامقانی است. وی به مکه رفته بود و در مسیر برگشت همراه با کاروان از فلسطین آمده بودند. شبی که در آن جا استراحت کرده بودند، سر و صدای زیادی به گوششان رسیده بود. صبح که از علت سر و صدا پرسیده بودند، اهالی آن جا گفته بودند که عنبسه نامی صاحب فرزند شده که نام فرزندش را عثمان نهاده است. او در حال وضو گرفتن بوده که یکی از اهالی آن قبیله میپرسد آیا شما شیخ محمدحسن مامقانی را میشناسید؟ گفته بود: بله. آن شخص گفته بود: درگذشت. پرسیده بود:کی؟ گفته بود: همین الآن با توجه به این که حدود 97 ـ 96 سال پیش آن هم در صحرا رادیو، تلویزیون و دیگر ابزارهای ارتباطی وجود نداشته این یک خبر غیبی به شمار میآید. که بعد هم وقتی میرزا علی آقا به نجف برمیگردد میبیند صحبت او مطابق واقع بوده است. قرآن کریم تعبیری دارد که میفرماید:
إنّ الشیاطین لیوحون الی اولیائهم.3
و در حقیقت شیطانها به دوستان خود وحی میکنند.
این که الآن رسم شده عدهای به صرف خبر دادن از امور غیبیای که مطابق واقع از آب درمیآید خود را از اولیای الهی جا میزنند از همین دست است و نباید فریب بخوریم. خلاصه این که در آن جمع و قبیله و با آن توانایی چنین شخصی به دنیا آمده بود. اگر آن شخص الآن زنده باشد حدود 97 ـ 96 سال سن دارد و هرچند دورة ما دورهای است که مدیریت و رهبری جریانها چندان به سن مربوط نیست و هر کس میتواند حتی با یک گوشه نشستن هم جریانها را رهبری کند ولی باز با این حال هیچ کدام از این سه ماجرا نمیتواند دلیل وجود سفیانی وعده داده شده باشد؛ چرا که گفتهاند سفیانی نامش، عثمان بن عنبسه است نه این که هر کس نامش عثمان بن عنبسه بود سفیانی است. [ان شاء الله بعد ازظهور حقیقت این امر برای ما مشخص خواهد شد و خواهیم دید آیا این شخص واقعاً سفیانی هست یا نه.]
چطور میتوان روایاتی را که میگویند امر ظهور ناگهانی فرامیرسد یا خداوند امر حضرت را یک شبه اصلاح میکند با روایات نشانههای ظهور جمع کرد؟
آن که فرمودهاند «ظهور ناگهانی است» به معنای این نیست که بدون علایم باشد؛ بلکه منظور این است که کل حوادث که از خروج سفیانی و یمانی آغاز میشود ناگهانی و غیرمترقبه است. علت ناگهانی بودن ظهور هم آن است که مردم در آن زمان انتظار ظهور را نمیکشند و گمان میکنند که صدها یا هزاران سال بعد ظهور اتفاق خواهد افتاد. و به همین جهت است که واقعة ظهور را «بغتة» یا ناگهانی خواندهاند. وضعیت ایران در آستانة ظهور چگونه است و ایرانیان چه نقشی در آن زمان و پس از ظهور خواهند داشت؟
در زمان ائمه(ع) از ایرانیان با عنوان عجمها یاد میشد که در نقشههای قدیمی چاپ ترکیه و دیگر کشورها ایران را با استناد به همین مطلب عجمستان میخواندند. عجم یعنی غیر عرب. ولی عموماً برای ایران از این واژه استفاده شده و برای دیگر اقوام کمتر این واژه را به کار بردهاند.
روایتی را فقط از ابن عربی دیدهام که گفته اصحاب حضرت فقط عجمها هستند و حتی یک نفر عرب هم در میان آنها یافته نمیشود. البته روایات و احادیث فراوانی داریم که میگویند تعداد عربها در آن روز بسیار کم است ولی با آن تعبیر فقط همان یک روایت موجود است. با توجه به روایاتی که تعداد زیادی از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی و دیگر ائمه(ع)؛ نظیر سلمان، ابوذر، ابودجانه، عمار، مقداد و زراره را در زمرة اصحاب حضرت مهدی(ع) برشمردهاند، نمیتوانیم به آن روایت خیلی اعتماد کنیم.
آنچه مسلم است اینکه در میان یاران حضرت مهدی(ع) تعداد زیادی ایرانی وجود دارد. در حدیث آمده که در کوفه چادرها را برپا میکنند و عجمها قرآن را به مردم میآموزند.
ایرانیان پس از اسلام در ادبیات، حدیث و تاریخ اسلام نقش چشمگیری داشتهاند. جالب است بدانید مؤلفان صحاح سته اکثراً ایرانی هستند. البته در میان اصحاب ائمه(ع) هم تعدادشان بسیار زیاد بوده است. ولی آنچه به نقش ایرانیان در آستانة ظهور مربوط میشود، مسئلة خراسانی، حسنی، مروزی و امثال آنهاست که مثلاً حضرت گنجهایی در طالقان دارند که این گنج از جنس طلا و نقره نیست بلکه کسانی هستند که آن حضرت را به حق شناختهاند و جزو یاوران ایشان خواهند بود. خلاصه این که ایرانیان در جریان ظهور نقش دارند ولی تعدادش به آن بستگی دارد که چه قدرش را ما بپذیریم.
گفته شده بعضی از شخصیتهای بزرگ و خواص مثل آیتالله بهجت زمان ظهور را میدانند و تنها عوام مردم هستند که نمیدانند ظهور چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. آیا این مطلب صحت دارد؟
مسلماً نه. در موردآیتالله بهجت دروغهای بسیاری ساخته و نقل میکنند. مثلاً ایشان رسمشان بر این است که وقتی اذان را گفتند چه وضو داشته باشند چه نه، مجدداً وضو میگیرند. به همین جهت حدود بیست دقیقه بعد از اذان به مسجد میآیند و نماز را اقامه میکنند حالا از این ماجرا آمدهاند و این دروغ را ساختهاند که آیتالله بهجت هر روز بعد از اذان نمازش را به حضرت بقیةالله(ع) اقتدا میکنند و بعد از آن به مسجد میآیند و دوباره نماز میخوانند.
مگر کسی که نمازش را به حضرت اقتدا کرده میتواند دوباره همان نماز را اعاده کند. هر بار که خدمت آقازادة ایشان، علی آقا، میرسیم این مطالب را تکذیب میکنند.
یکی دیگر از دروغها هم این است که میگویند روزی ایشان در نماز افتادند و غش کردند. بعد از این که روی ایشان آب ریختند و ایشان را به هوش آوردند، از علت بیهوشی پرسیدند. آیتالله بهجت فرمودند که قاتل امام زمان(ع) به دنیا آمد. آخر آقا بقیةالله(ع) که قاتل ندارند و ایشان به مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت. روایت «ما منّا الامسموم او مقتول: همة ما (ائمه) یا مسموم یا کشته میشویم» که در عیون اخبار الرضا(ع) آمده، هم سند ندارد و هم شامل حضرت مهدی(ع) نمیشود.
وقتی حضرت جهان را پر از عدل و داد میکند به طوری که از همه جا بانگ توحید شنیده میشود، چطور ممکن است یک نفر فاسد پیدا شود آن هم تا جایی که قاتل آن حضرت باشد؟
این حرفها از کارخانههای دروغسازی درآمده که زنی به نام سعیده که ریش دارد از پشتبام سنگ آسیابی را روی سر حضرت میاندازد و ایشان را شهید میکند. مگر الآن در خانة کسی سنگ آسیاب هست که در دوران حضرت باشد. و مثلاً کسی در خانهاش از آن استفاده بکند و بخواهد با کوبیدن چنین سنگی به آن سنگینی بر سر حضرت ایشان را شهید کند. این دروغ را به آیتالله بهجت هم نسبت میدهند.
لطفاً دربارة دجال و دابةالارض توضیح مختصری بفرمایید.
مسئلة «دابةالارض» به علائم ظهور مربوط نمیشود و جزء «اشراط الساعة» و علائم قیامت است که در عالم رجعت به وقوع میپیوندد.
اشراط الساعة یا علائم قیامت دو دستهاند: دستهای پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاق میافتند و دستهای پیش از وقوع قیامت. این تعبیر را بیشتر اهل سنت به کار میبرند. منظور از دابة الارض حضرت علی(ع) است که پیش از قیامت مجدداً به زمین باز میگردند.
دابة الارض، دخان، طلوع شمس از مغرب همگی جزء اشراط الساعة هستند.
دربارة دجال هم مسلم این است که جزء علائم حتمی نیست و این که در برخی کتابها آمده تمام روایات آن دروغ است واقعاً جسارت بزرگی بوده که مؤلف نموده است. در چاپ جدید کتاب ارزشمند منتخب الاثر نوشتة آیتالله صافی گلپایگانی که جامعترین اثر دربارة آقا بقیةالله(ع) به شمار میآید احادیث دجال را به چند دستة ساختگی، مشکوک و صحیح دستهبندی کردهاند.
دجال یکی معتقدات مسلم اهل سنت است که ما هم بدان اعتقاد داریم و میگوییم که او خواهد آمد ولی نه به آن شدت. روایات فراوانی داریم که میگویند دجال میآید و حضرت مهدی(ع) به حضرت مسیح(ع) دستور میدهند که او را بکشد و در بعضی هم این تعبیر آمده که آن حضرت خودشان او را در باب اللّد در فلسطین اشغالی میکشند.
چطور میتوان همة این احادیث را با مسائل روز تطبیق داد؟ جرا باید از چنین تعبیرات غیرقابل فهمی برای بیان مسائل استفاده شود که مثلاً به موشک بگویند مارهای بالدار؟!
شما نگاه کنید اگر ما به 12، 13 قرن قبل برگردیم و بخواهیم دربارة موشک صحبت کنیم چه تعبیری باید به کار ببریم؟ آیا بهتر از تعبیر مار بالدار وجود دارد به خصوص که اصلاً این تشبیه با نوع شلیک موشک خوانایی و تطابق قابل توجهی دارد. یا تعبیر سوار شدن آهن روی آهن برای قطار و چیزهایی از این دست همه مناسب آن مقطع زمانی است به خصوص برای وقتی که مخاطب هیچ تصوری از آنچه شما میخواهید بیان کنید نداشته باشد.
شما فرمودید ظهور امام زمان(ع) قطعاً در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق میافتد. آیا این سخن مصداق توقیت و تعیین وقت برای ظهور نیست؟
خیر، چون اولاً سالی برای آن تعیین نشده و ثانیاً آن را معصوم(ع) فرمودهاند. امام(ع) قسم میخوردند که حکومت او حتی هشت ماه و یک روز طول نمیکشد. البته این را هم بگویم که سفیانی بعد از پنج سال درگیری بر پنج منطقه و یا سه کشور سوریه، اردن و فلسطین مسلط میشود. بعد از این ماجراها در بیست و سوم ماه رمضان حضرت ظهور میکنند. این روایت را شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ طبرسی، مرحوم فضل بن شاذان نقل کردهاند و سند آن صحیح است.
در روایات آمده که مؤمنان در زمان ظهور عقلهایشان کامل میشود در حالی که الآن مشتاقان ظهور و افرادی که دوست دارند از منتظران و مؤمنان باشند، دچار خطا و گناه ناشی از درک نکردن و نفهمیدن میشوند و در واقع همین گناهان آنها را از ایمان دور میکند.
در این باره چه باید کرد و علاوه بر آن چه کنیم که با وجود این عدم ادراکها دچار خطا نشویم؟
در زمان ظهور عقلها کمال فوقالعادهای پیدا میکند ولی الآن، مرتبه پایینتر آن را میتوانیم مشاهده کنیم. بچههای الآن گاهی در حد افراد 30، 40 سالة حدود پنجاه سال پیش خیلی از مسائل را درک میکنند. اگر در قدیم ما فقط یک ابن سینا داشتیم الآن فراوانند بچههای پنج سالهای که حافظ کل قرآن هستند یا کودکان 5/3 سالهای داریم که عمده و یا کل قرآن را از بر دارند و کسی هم در دنیا منکر این مطلب نیست. این رشد عقلی را ما در شرایط کنونی میتوانیم احساس کنیم ولی بعد از ظهور، رشد هر کس بیش از چهل برابر خواهد بود. تعبیر یک شبه از بنده بود والا در روایت آمده حضرت دست بابرکت خود را بر سر شیعیان میکشند و به واسطة آن عقلهای مردم کامل میشود.
نکتة دوم این که ما الآن خیلی از نیک و بدها را میفهمیم و میدانیم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است ولی باز با این حال گناه میکنیم این امر ناشی از هوای نفس ماست و مسائل دیگری که سوای تشخیص ندادن ما را به گناه سوق میدهند.
حضرت مشغول توصیف دورة پیش از امام زمان(ع) بودند که صدها نفر مدعی امامت میشوند راوی شروع کرد به گریه کردن و به حضرت عرضه داشت که برای مردم این دوره گریه میکنم. حضرت به روزنهای اشاره کردند که آفتاب از آن به درون میتابید و فرمودند: امر ما از این آفتاب روشنتر است.
یک نفر از آقا بقیةالله(ع) پرسید من چه کنم؟ حضرت فرمودند: کار امام زمان(ع) را بکن. یعنی شما هر کاری خواستید انجام دهید، ببینید اگر امام(ع) آنجا بود چه میکرد.
آیا ما شک داریم که خیلی از کارها و گناهان ما را حضرت انجام نمیدهند؟ پس چرا باز هم ما آنها را مرتکب میشویم؟
شما فرمودید که ظهور ناگهانی اتفاق میافتد و در شرایطی که مردم فکر میکنند مثلاً قرار است صد یا هزار سال بعد اتفاق بیفتد. ما که الآن با توجه و در نظر داشتن علایم و نشانهها چشم انتظار ظهور هستیم آیا خلاف این رویه عمل میکنیم؟
خیر، به هیچ وجه این طور نیست منظور از «بغتة» که ما گفتیم، یک حادثة غیرمنتظره است. شما الآن اگر از مردم بپرسید امام زمان(ع) کی ظهور میکنند یک دستة معدودی ممکن است جواب بدهند هیچ وقت و اصلاً منکر آن بشوند و در مقابل دستة دیگری هم بگویند شاید فردا، شاید دو، سه روزبعد و تا این حد آماده ظهور باشند. به هر حال شیعه با امید زنده بوده است.
از آن جا که ما با مطالبی سر و کار داریم که جنبة اعتقادی دارند، مرتب آنها را با مراجع هماهنگ میکنیم، یکی از مسائلی که به برخی مراجع عرض کردهام و پسندیدهاند این است که اگر امام زمان(ع) از زمان ظهورشان خبر داشتند و میدانستند که قرار است بیش از هزار سال غیبتشان طول بکشد، حتی اگر دلشان از پولاد بود باز این دل آب میشد. به عبارت دیگر خود حضرت هم زمان ظهورشان را نمیدانند. ما چون امیدواریم که همچنان زنده هستیم هزاران کار را شروع میکنیم. اگر دکترها به کسی بگویند که تو سرطان داری و زنده نمیمانی آیا باز هم همین طور عمل خواهد کرد؟ ما با این امید زنده هستیم و از خدا بخواهیم که این امید را به تحقق برساند انشاءالله.
میگویند به تأخیر افتادن ظهور به این علت است که هنوز تعداد 313 یار مخلص آن حضرت کامل نشده است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
در برخی احادیث به این معنا اشاره شده مثلاً درماجرای جزیره خضرا، سید شمسالدین میگوید از این تعداد 300 نفر آمادهاند و 13 تای دیگر هنوز زنده ماندهاند و معنای این حدیث این نیست که تا 313 یار حضرت کامل شد ایشان ظهور میکنند به علاوه که ما در این گونه احادیث توقف کردهایم که آیا صحیح است یا خیر، چون خود ائمه(ع) به ما یاد دادهاند و راهنمایی کردهاند که اگر ما احساس اضطرار بکنیم و همه با هم متضرعانه دست به سوی خدا بلند کنیم و از او ظهور حضرت را طلب نماییم قطعاً این واقعه اتفاق میافتد. روایت شده که بنیاسراییل با دعا و تضرع 170 سال عقابشان کم شد و شما هم با دعا و تضرع میتوانید مدت غیبت امام زمان(ع) را کم کنید. اصلاً علت اساسی تأخیر در ظهور حضرت گناهان ماست و ما با تقوا و دعا میتوانیم ظهور را جلو بیندازیم.
در نشست قبلی حجتالاسلام کورانی فرمودند: منظور از بعضی از تعابیری که در روایات آمده؛ نظیر سوار شدن بر ابرها و امثال آن تکنولوژی امروزی نیست و همگی جزء معجزات امام(ع) هستند. دربارة جنگ کردن با شمشیر و این موضوع نظر شما چیست؟
آنچه دربارة عصر ظهور به مارسیده این است که در آن دوران هیچ نابینایی روی زمین باقی نمیماند. بعضی از یاران حضرت سوار ابرها میشوند و صحبت ایشان را همة دنیا میشنوند. قدر مسلم این روایات همان چیزی است که بیان شده ولی این که آیا علم بشری این قدر پیشرفت میکند و مثلاً یاران با بالگرد و هواپیما جابهجا میشوند و صحبتهای حضرت به وسیلة ماهواره و وسایلی از این دست مخابره میشود و یا این که معجزه ایشان است در روایات بیان نشده و ما نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم. البته بعضی جاها مسلماً معجزه و امری خارقالعاده است؛ مثلاً دربارة بانگ آسمانی گفته شده که همه آن را میشنوند، خوابیده بیدار میشود فرد نشسته میایستد و... در صورتی که اگر بنا باشد این مطلب با ماهواره مخابره شود لازم است من، بیدار و در مقابل دستگاه نشسته باشم و در غیر این صورت ممکن نیست مطلب را دریافت کنم.
دربارة شمشیر هم باید خدمتتان عرض کنم استفاده از وسایل کشتار جمعی با اصل هدایت مردم سازگار نیست و حضرت مسلماً از این وسایل استفاده نمیکنند. ولی این که چطور این وسایل خنثی میشوند به هر حال الآن هر سلاحی که ساخته میشود بلافاصله بعدش خنثی کنندة آن را هم میسازند طبیعتاً حضرت هم این دانش را دارند و هم دانش مافوق آن را و به همین جهت به راحتی میتوانند همه این سلاحها را خنثی کننند. در آیة «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة...؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید.»4 منظور هر نوع سلاحی است که بتوان با آن در مقابل کفار و مشرکان ایستاد ولی در مورد آقا بقیةالله(ع) این نیرو فقط شامل شمشیر میشود و هر کس بناست کشته شود با شمشیر میمیرد. خیلی از بزرگان فرمودهاند این شمشیر نمادین است و حضرت از آن استفاده نمیکند ما هم معتقدیم که نمادین است ولی در عین حال از آن وسایل هم استفاده نمیکنند.
پینوشتها:
1. سورة مائده (5)، آیة 64.
2. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم قطعیتی که در روایات برای علائم حتمی بیان شده ناشی از علم معصومین(ع) به خواست و مشیت الهی است و یقین آنها ناشی از علم به لوح محفوظ است و آنچه که احتمال بداء در آن وجود دارد مواردی است که در لوح محو و اثبات مندرج گشتهاند.
3. سورة انعام (6)، آیة 121.
4. سورة انفال (8)، آیة 60: و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید...
با اینکه قدیمی هست ولی موضوع محور است. از اکثر مقالاتی که خونده بودم به دلم نشست. البته در حال حاضر توسط محققین به بسیاری از مسائل مطروحه پاسخ داده شده است.
چند هزار نشانة ظهور هم اگر اتفاق بیفتند همانند آن تابلوهای راهنمایی عمل میکنند که نزدیک شدن به زمان ظهور را برای ما بیان میکنند. اولین تابلوی شمارش معکوس با خروج سفیانی نمایان میشود. با خروج او معلوم میشود که هشت ماه به آغاز ظهور باقی مانده است. در اینجا دیگر «کذب الوقاتون»(2) معنا ندارد.(3)
منبع:ماهنامه موعود
سخنرانی حجت الاسلام علی اکبر مهدی پور
اشاره: از آذر 1384 مؤسسة فرهنگی موعود اقدام به برگزاری سلسلة نشستهای ماهانه فرهنگ مهدوی با حضور صاحب نظران حوزة مهدویت، در پنجشنبة آخر هر ماه نمود که با این اقدام با استقبال قابل توجه علاقهمندان مباحث مهدوی روبرو شد، تا آنجا که لوحهای فشرده این سلسله نشستها بارها تکثیر و عرضه شد.
هدف از برگزاری این سلسلة نشستها ارائة مباحث مهم و کلیدی حوزه مهدویت از زبان اساتید فن و صاحبنظران این حوزة در قالبی جدید و به روز بوده است که امیدواریم در این زمینه موفق شده باشیم.
با توجه به درخواست تعداد زیادی از خوانندگان مجله، از این پس تلاش خواهیم کرد که متن بازنویسی شده نشستهای یاد شده را در شمارههای مختلف مجله عرضه کنیم تا عزیزانی که مایل به پیگیری مباحث این نشستها هستند، با سهولت بیشتری به این مطالب دسترسی پیدا کنند.
آنچه در پی خواهد آمد سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین علی اکبر مهدیپور است که در سومین جلسه از سلسلهنشستهای ماهانة فرهنگ مهدوی ارائه شده است. امید که مورد قبول شما واقع شود.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
«آخرالزمان» واژهای است با سابقة طولانی که قدمت آن به روز ولادت پیامبر اکرم(ص) میرسد. ایشان در روایتی فرمودند:
من و رستاخیز مانند دو انگشت دست با یکدیگر مقارن هستیم.
به همین جهت است که از آن حضرت، به «پیامبر آخرالزمان» تعبیر میکنند.
اگر آینده را با گذشتهای که از زمان حضرت آدم(ع) آغاز شده مقایسه کنیم، آینده زمانش طولانیتر میشود. در روایات ما عمر دنیا به صدبخش تقسیم شده که بیست درصد آن، از آن دشمنان اهل بیت(ع) است و بقیهاش به اهل بیت(ع) اختصاص دارد.
مدت حکومت حضرت مهدی(ع) پس از ظهور سیصد و نه سال خواهد بود. البته در روایات اهل سنت تعبیر هفت سال و نه سال آمده و در منابع ما هم هر جا چنین ارقامی گفته شده، از آنها نقل کردهاند. بعد از پایان یافتن حکومت حق ایشان، رجعت اتفاق میافتد. اول امام حسین(ع) رجعت میکنند. پس از پنجاههزار سال حکومت ایشان، حضرت علی(ع) میآیند و چهل و چهار هزار سال حکومت میکنند و پس از ایشان هم ائمه(ع) به ترتیب بازمیگردند تا نوبت به بازگشت حضرت بقیةالله(ع) میرسد و ایشان آخرین کسی هستند که در دوران رجعت از دنیا میرود. چهل روز پس از وفات ایشان رستاخیز میشود. با این ترتیب آخرالزمان شامل محدودة زمانی وسیعی میشود که همة روایات مربوط به نشانههای ظهور را در برمیگیرد.
آخرالزمان را میتوان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:
1. از روز تولد رسول اکرم(ص) تا ظهور حضرت بقیةالله(ع)؛
2. از ظهور حضرت مهدی(ع) تا پایان حکومت حق آن بزرگوار که سیصد و نه سال است؛
3. از آغاز رجعت تا پایان دنیا.
موضوع بحث امروز ما مقطع اول است و به دو مقطع دیگر کاری نداریم.
هرچند دربارة جزئیات آخرالزمان، آیندهپژوهی، آیندهنگری و آیندهاندیشی در میان اندیشمندان جهان اختلافات فراوانی مشاهده میشود لیکن در حالت کلی همة ادیان و به ویژه دین مبین اسلام گفته شده که آیندهای روشن در انتظار ماست. البته پیش از آمدن این آیندة روشن، مجموعهای حوادث جانسوز و دردناک وجود خواهد داشت و آنقدر تاریکیها گسترش مییابد که تمام تاریکی نمود پیدا کند. در این شرایط آقا بقیةالله(ع) به ناگاه ظهور میکنند و همة مشکلات را از بین میبرند و تمام آن تاریکیها را به نور مبدل میسازند.
در منابع، نشانههای فراوانی برای آخرالزمان بیان شده است. قدیمیترین منبعی که به این موضوع پرداخته و الآن در اختیار ما وجود دارد کتاب الفتن نعیم بن حماد مروزی (اوایل قرن سوم) است. لازم به یادآوری است که پیش از این اثر، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شدهاند لیکن غالباً در کشاکش زمان از بین رفتهاند.
مؤلف این کتاب یکی از شخصیتهای برجستة اهل سنت است که در این مجموعه، دوهزار و چهار حدیث نقل کرده و در هر کدام از این احادیث یک یا چند عنوان از نشانههای ظهور بیان شده است. به عبارت دیگر هزاران عنوان نشانه و توصیف برای ویژگیهای آخرالزمان، در دسترس داریم.
کتاب ارزشمند نوائب الدهورفی علائم الظهور، تألیف مرحوم آیتالله میرجهانی هم که در زمان ما نوشته شده است متن پانصد و پنج حدیث کامل را در خود گنجانده است. و بالاخره در کتاب معجم الفتن و الملاحم آیتالله سید محمود دهسرخی ضمن چهار جلد، هزارو هشت سطر مدخل را آوردهاند.
در میان این چند هزار نشانة ظهور، تنها پنج نشانهاند که حتمی هستند و قطعاً اتفاق خواهند افتاد و بقیه ممکن است اتفاق بیفتد و ممکن است اتفاق نیفتد. این پنج نشانة حتمی همگی در آستانة ظهور حضرت بقیةالله(ع) اتفاق میافتند و با وقوع هر کدام از آنها به طور طبیعی دلهای بیشتری مجذوب و شیفتة ایشان میشود.
نکتة مهمی که لازم است در اینجا بیان کنم این مطلب است که بنابر اعتقاد قطعی و مسلم ما، احدی حق ندارد زمانی برای ظهور مشخص کند. ائمة هدی(ع) نه تنها خود هیچ زمانی را برای ظهور مشخص نکردهاند بلکه حتی به ما هم اجازة تحقیق و تفحص و صحبت از این موضوع را ندادهاند.
بسیاری از بزرگان عقیده دارند، وقت ظهور تنها نزد خداوند مشخص است و چون در لوح محفوظ نیامده، فرشتگان و اولیای الهی نمیتوانند از آن باخبر شوند؛ و لذا آنچه بعضی از افراد ادعا میکنند تنها ادعایی دروغین است و نه بیشتر. در اصول کافی احادیث فراوانی داریم که فرمودهاند از تکذیب کسانی که برای ظهور زمان تعیین میکنند هرگز بیمناک نباشید!(1) به عبارت دیگر هر چقدر هم این آدم بزرگ باشد تفاوتی نمیکند.
اگر ادعا کنیم تا کنون بیش از نود درصد از نشانههای ظهور اتفاق افتادهاند ادعای گزافی نیست؛ با این حال ما فقط میتوانیم بگوییم ظهور نزدیک شده است بیآنکه بتوانیم زمانی را برای آن مشخص کنیم. تصور کنید شخصی برای اولین بار در جادهای در حال رانندگی است و میخواهد به مقصدی مشخص برسد. تابلوهای راهنمایی متعدد و متنوع در طول مسیر هر کدام بیانگر نزدیک شدن به تونل، پمپ بنزین و امثال آن هستند. و برخی از آنها دقیقاً فاصلة ما را با آن مقصد و محل مشخص بیان میکنند. چند هزار نشانة ظهور هم اگر اتفاق بیفتند همانند آن تابلوهای راهنمایی عمل میکنند که نزدیک شدن به زمان ظهور را برای ما بیان میکنند. اولین تابلوی شمارش معکوس با خروج سفیانی نمایان میشود. با خروج او معلوم میشود که هشت ماه به آغاز ظهور باقی مانده است. در اینجا دیگر «کذب الوقاتون»(2) معنا ندارد.(3)
نشانة حتمی دوم که مقارن و همزمان با نشانة اول اتفاق میافتد خروج یمانی است. نشانة سوم در شب بیست و سوم ماه رمضان به شکل یک بانگ آسمانی شنیده میشود و پس از آن هم بعد از حدود یک ماه «خسف بیدا» واقع میشود [و ضمن آن سپاهیان سفیانی در سرزمین بیدا فرو میروند]. و حدود دو ماه بعد هم در بیست و پنجم ماه ذیالحجة نفس زکیه به شهادت میرسد که این دو مورد آخر را در واقع ما باید نشانههای قیام بدانیم نه نشانههای ظهور؛ چون ظهور ایشان بدون تردید در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق میافتد و قیام جهانی حضرت هم در روز عاشورا یا دهم محرمالحرام خواهد بود. بین این دو، سه ماه و ده روز فاصله است. در این مدت همه با آقا آشنا میشوند و فرهنگ و سیره و منطق ایشان را میشنوند و سپس با بصیرت یا آن را قبول میکنند یا رد.
گفتیم که نشانههای غیر حتمی ممکن است اتفاق نیفتند مثلاً اینکه گفته شده دو سوم مردم زمین پیش از ظهور از بین میروند احتمال دارد به واسطة تضرع و زاری مردم رفع شود و همین طور طاعون فراگیر پیش از ظهور.(4) در احادیث، بسیاری از گناهان زمینهساز مشکلات و حوادث بیان شدهاند و در واقع هرچه بر سر ما میآید نتیجة اعمال خود ماست چه خوب باشد چه بد.
آینده را به چند شکل میتوان پیشگویی کرد: ـ بعضی سعی میکنند آن را با روش علمی پیشگویی کنند که این سبک کارایی چندانی ندارد و با وقوع یک حادثه به راحتی تمام معادلات آنها برهم میخورد؛
ـ بعضی دیگر هم میخواهند بر اساس روش کاهنانه آینده را پیشبینی کنند که در ضمن آن عدهای شیاد خود را [کاهن و منجم] جا کرده و بسیاری از حوادث دروغین را به خورد مخاطبان خود میدهند به نحوی که حتی اگر در لابهلای آنها حادثة قابل اعتمادی هم وجود داشته باشد دیگر شنونده به آن اعتنایی نمیکند؛
ـ برخی هم بر اساس فلسفة تاریخ میخواهند نسبت به انجام این موضوع اقدام کنند حتی براساس روش هگلی آن هم این روش پاسخگو نیست؛و بالاخره باید اذعان کنیم به رغم تحریفهایی که در کتب ادیان پیش از اسلام رخ داده باز هم با این حال مطمئنترین پیشبینیها آنهایی است که براساس وحی انجام شده باشند. این روش هنوز هم کاربرد دارد؛ چون بسیاری از مطالب گفته شده بالاتر از فهم شنوندگان آن دوره بوده است؛ به عنوان مثال وقتی گفتهاند هرات (5) با مارهای بالدار نابود میشود تشبیه زیبایی است از موشک و آنها که مارها را از نزدیک دیدهاند شباهت فرود آمدن موشک را بر زمین و پایین آمدن مار را به خوبی درک میکنند. یا اینکه گفتهاند عراق را عرج اشغال میکند لازم است بدانیم این لفظ برای کافر معمولی به کار نمیرود و به سرکرده کفار اطلاق میشود.
وجود مقدس آقا رسول الله(ص) فرمودند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خداوند بدترین شما را بر شما مسلط خواهد کرد و نیکان شما هر چه دعا کنند دعایشان مستجاب نخواهد شد.
متأسفانه امروز به چشم خود میبینیم به هر کس تذکر میدهیم میگوید به من ربطی ندارد مشکل دیگری است. هیچ قومی نیست که ربا در میان آنها شایع شود جز اینکه به حالت غفلت و بیخبری مبتلا شوند؛ و هیچ قومی نیست که رشوه در میان آنها رواج پیدا کند مگر اینکه به خوف و ترس و وحشت گرفتار آیند؛ وقتی فحشا در میان مردم ظاهر شود؛ رانش زمین به وجود میآید. هنگامی که با اهل پیمان حیله شود، دشمن غلبه پیدا میکند. وقتی گناه زنا در میان مردم فراوان شود مرگ ناگهانی زیاد میشود تا جایی که فرصت نخواهند داشت پاهای شخص را [پیش از مرگ] رو به قبله کنند و یا از او درباره حساب و کتاب و اموراتش بپرسند.
بیش از ده سال قبل بود که خواندم حداقل دو هزار نفر در هر ماه به واسطة ایست قلبی در بهشت زهرا(س) مدفون میشوند. هر قوم و جامعهای که از حد خود تجاوز کند و فساد را پیشة خود سازد حتماً با قهر طبیعت مواجه خواهد شد.حوادثی نظیر سونامیها و کاتریناها سرآغاز آن خشم است و تنها خداوند است که میداند سرانجام آن چه خواهد شد. در آستانة ظهور، مرگ سرخ و سپید خواهد بود. وقتی از معنای این دو تعبیر پرسیدند، فرمودند:مرگ سفید طاعون است و مرگ سرخ جنگ و خونریزی. نخستین نشانهها، صاعقههایی است که فرو میریزند. حال یا منظور صاعقههای آسمانی است یا موشکهایی که بر سر مردم فرود میآیند: در روایت آمده است:
قیامت برپا نمیشود تا اینکه در بعضی از صحراهای حجاز آتش روان شود؛ هزار سال پیش کسی نمیتوانست تصور کند روان شدن آتش یعنی چه؟ ولی امروز همة ما میدانیم که اگر یکی از چاههای نفت منفجر شود، نفت آن روی زمین جاری میشود و آتش جریان پیدا میکند. و در ادامه فرمودهاند: آب در نجف روان میشود.که ظاهراً با توجه به اقداماتی که انجام دادهاند به زودی در نجف که در بلندی قرار دارد آب جریان پیدا خواهد کرد.
ظهور هنگامی به وقوع میپیوندد که دو ثلث مردم از بین بروند. شخص هر صبح و شام آرزوی مرگ میکند تا شاید از بحرانهایی که با آنها دست به گریبان است خلاصی یابد و از شر مردمان درندهخو رها شود.
امیرمؤمنان(ع) بیانی دارند که میفرمایند: کجا میتوانند فرار کنند هنگامی که سر کردة کفار بیاید؛ همان کسی که ترشروی و تندخوی است. جای خود را امن و مرزها را ناامن میکند.
حوادثی که امروز در عراق مشاهده میکنیم یکی از مظاهر و مصادیق این احادیث شریف است. باز آمده است:قرآنها را زیبا چاپ میکنند و مساجد را آراسته میسازند. منارهها را بلند نموده و قرآن را با الحان میخوانند و دیگر [این تلاوت] خشیتی ندارد و بر دلها اثر نمیکند. مساجد آنها از حیث بنا آباد است ولی از لحاظ معارفی که باید در میان آنها مشاهده شود، خرابند. با شبهههای دروغین حرامها را حلال میکنند: اسم شراب را عوض کرده و آن را مینوشند؛ رشوه را به نام هدیه میگیرند؛ ربا را به عنوان تجارت و مضاربه میخورند... . دروغ همه جا را فرا میگیرد و راستی کم میشود. همه با زبان به هم اظهار دوستی و محبت میکنند ولی در دلهایشان به هم کینه میورزند. گناه را برای هم حسب و نسب قرار میدهند. اسلام وارونه میشود همانند پوستینی که آن را وارونه بپوشند.
اگر بخواهیم همة این احادیث را بخوانیم حدود هفت، هشت جلسه زمان میخواهد. امروز به کتاب مقدس مراجعه کردم به جملة جالبی برخوردم. در آنجا از پترس رسول باب 3 / بند 13ـ7 نقل شده که گفت:
آمدن آن روز خدا را انتظار بکشید. آن را بشتابانید.(6) که در آن آسمانها سوخته و از هم متفرق خواهد شد و عناصر از حرارت، از هم گداخته خواهد گردید. ولی به حسب وعدة او منتظر آسمانها و زمینهایی جدید هستیم که در آنها عدالت ساکن خواهد شد.
این تعابیر برای من خیلی جالب بود؛ چون حدود دو هزار سال پیش نوشته شده و اصلاً این مفاهیم برای کسی قابل درک نبوده که بخواهد آنها را جعل کند.
در برخی دیگر از روایات مربوط به آخرالزمان آمده است که:روی پل بغداد هفتاد هزار نفر کشته میشوند. در بغداد، بصره و جاهای دیگر رانشها و زلزلهها پدید میآید. خونها ریخته میشود. خانهها ویران میگردد و اهل آنها فانی و نابود میشوند. اهل عراق دچار ترسی میشوند که همة آنها را فرا میگیرد. رانشی در دمشق پیش میآید که صدهزار نفر در آن کشته میشوند. حوادث جانکاهی رخ میدهد که موها را سپید میکند. فلزهای سخت و سنگین حرکت داده میشود.(7) به زودی خواهد آمد که در بغداد کافر سرکردهای از بنی قنطوره احاطه پیدا میکند و با یک سلسله افراد که رحمت از دل آنها ربوده شده پسران را میکشند و زنان را حلال میشمرند، آتش آنها شام را نیز میسوزاند. وای بر اهل حلب از محاصرهای که خواهند شد. سپس وارد بعلبک میشوند و در همه جای لبنان حوادث حلول میکند.
بیشترین نشانهها مربوط به بنی قنطوره است که مالک عراق میشوند و اطراف شام را در دست میگیرند و پس از آن بحث کشته شدن صدهزار نفر در نیم روزی در باب الفیل، مسجد اعظم کوفه، مسائل بصره وبعد آذربایجان شوروی که آنجا هم شعلهور میشود.
از ارمنستان «شروسی» خروج میکند و میخواهد ایران و عراق را از بین ببرد. بین او و «مروزی» حادثهای سخت رخ میدهد و میلیونها نفر در آن کشته میشوند. هر یک به شمشیری آراسته متمسک میشوند که بر فراز آنها پرچمهای سیاه برافراشته است. و این همان جنگی است که مرگ سرخ و طاعون بزرگ در آن واقع میشود. از کوفه صدهزار نفر که مابین شرک و نفاق هستند خارج میشوند.(8) بیآنکه هیچ مانع و رادعی پیش روی آنان باشد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
لازم به ذکر است پس از اتمام سخنرانی حجتالاسلام مهدیپور به سؤالات حاضران در جلسه پاسخ دادند که به امید خدا در شمارههای بعدی مجله تقدیم حضور شما خواهد شد. البته لوح فشردة کامل این نشست نیز موجود است و علاقهمندان میتوانند جهت تهیة آن با دفتر مؤسسه تماس بگیرند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. لاتخافن أن تکذبه.
2. تعیینکنندگان وقت دروغ گفتند.
3. [منظور آقای مهدیپور این است که با توجه به آن که بیان کنندة این مطلب خود معصومین(ع) هستند دیگر تکذیب تعیینکنندگان وقت و زمان برای ظهوردر اینجا مصداق پیدا نمیکند و از آن قاعدة کلی به طور طبیعی استثنا میشود.]
4. برخی از اهل تحقیق معتقدند این آنفولانزای پرندگان نوعی طاعون است که از زنده کردن سلولهای بعضی از افرادی که با طاعون از بین رفتهاند آغاز شده و اگر خدای نکرده فراگیر شود بیش از صد و پنجاه میلیون نفر را به کام مرگ خواهد کشاند.
5. منطقهای در افغانستان.
6. یعنی با خواستن و طلب کردن از خدا در پی شتاب بخشیدن به آن باشید.
7. میگویند روزانه چند تن بمب بر سر مردم میریزند. هزار سال پیش چنین تعبیری را پیشگویی کردن جز با منطق وحی امکان ندارد.
8. روزی که حضرت امیر(ع) این مطالب را میفرمودند، صحبتهایشان حتی یک مصداق هم در کوفه نداشت؛ چون کوفه شهر جدیدالتأسیسی بود که اندکی قبل سلمان و حذیفه آن را در سال 17 هجری ساخته بودند.