راه خورشید

امید به خداوند و ایمان الهی , مأیوس نشدن در برابر مشکلات و نگاه بلندمدت و تاریخی , راز پیشرفت است.امام حسینی خامنه ای حفظه الله

راه خورشید

امید به خداوند و ایمان الهی , مأیوس نشدن در برابر مشکلات و نگاه بلندمدت و تاریخی , راز پیشرفت است.امام حسینی خامنه ای حفظه الله

معکوس ترانه ها - Reverse Songs

When You Reverse Some Songs , You Can Realize that Indeed they are Blessing Satan


چندی پیش مطالبی رو خوندم ولی پیگیرش نشدم تا اینکه یکی از دوستانم بیشتر بهم توضیح داد , راغب شدم تا برای شما هم Share کنم.


وقتی این کلیپ 40 ثانیه ای رو ببینید تازه متوجه می شین که چرا در اسلام موسیقی مذمت شده. ( الیته کلیپ های بسیاری هست که پیدا می کنید)



با این نرم افزار شما هم می تونید آهنگ ها رو Reverse یا برگردان کنید

 (http://www.adobe.com/products/audition.html)


این هم سخنرانی حدود 50 دقیقه ای آقای رائفی پور در این زمینه است :




توضیح :


اولین کسى که دستگاه ساز را ساخت و خود هم در آن دمید شیطان بود. علت اختراع و ساختن آن از این قرار است :


وقتى قابیل از روى حسادت برادر خود هابیل را در غیاب پدرش آدم علیه السلام کشت ، از ترس پدر فرار کرد و در میان کوه ها آواره شده ، از تنهایى رنج مى برد و نمى دانست چه کند. تا این که رفیقش شیطان او را از تنهایى و وحشت نجات داد و سازى ساخت و نخست خود در آن دمید و به دیگران هم یاد داد.


وقتى حضرت آدم علیه السلام از دنیا رفت و قابیل امنیت یافت آشکار شد و با شیطان ساز مى زدند و مى رقصیدند.


در مجلسى که ساز نواخته شود و عده اى گرداننده آن شوند، خود شیطان هم ساز به دست مى گیرد و با نوازندگان مى نوازد و مردم و اهل آن مجلس را به سر مستى و شادابى مى کشاند. در خانه اى که ساز نواخته شود و آواز و غنا در آن بخوانند، غیرت و مردانگى از اهل آن خانه دور مى شود.


اسحاق بن بریر مى گوید: از امام صادق علیه السلام ، شنیدم که فرمود: نام یکى از شیاطین (قنذر) است . او مسئول گرفتن حیا و حمیت افرادى است که در مجلس ساز و آواز حاضر مى شوند - هرگاه در خانه اى چهل روز ساز زده شود به طورى که مردم در آن مجلس اجتماع کنند، آن شیطان ، هر یک از اعضاى بدنش را بر همان عضو صاحب خانه مى گذارد و در همان عضو مى دمد. مروت صاحب خانه گرفته و بى غیرت مى شود؛ به طورى که اگر ناموس او در خطر افتد باکى ندارد و ناراحت نمى شود!.


لهو الحدیث که در قرآن آمده : انحراف از راه راست و یا همان آلات ساز و آواز است .در روایتى آمده : شنیدن ساز و آواز انفاق را در قلب انسان مى رویاند همان طور که آب ، زراعت را مى رویاند.


در روایت دیگر دارد، کسى که به سخن سخن گویى گوش دهد او را پرستیده ، و شیطان هم اول کسى است که بعد از خارج شدن آدم از بهشت آواز خواند و خرسند شد.


( منبع رو پیدا نکردم ولی به صورت پراکنده مطالب بالا رو خوندم از منابع معتبر)


همینطور یکی از عادات قوم لوط سوت زدن با دهان بوده.


البته بنده در مورد خواننده و نوازنده اطلاعی ندارم و نمی دونم که از روی قصد این کار شده و یا نه منبع فایل سایت زیر هست :http://www.saaer.org


دنیای مجازی

6 دقیقه از صحبت های دکتر حسن عباسی :
بررسی چهارچوب دنیا سازی ذهن و بستر حقیقی و مجازی آن و جایگاه این مطلب در دنیای تفکر حال حاضر غربی و اتوپیایی که آنها متصور آن هستند.




پست های مرتبط :

اتوپیا

اتوپیا. آرمانشهر. (منبع: واژه نامۀ پارسی سره، گروه علمی تک، فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی) 

اتوپیا به چه معناست؟

این کلمه به معنای زندگانی آرمانی داشتن و دنیایى فرضى است که در آن همه چیز در حد اعلى نیکو است و داشتن چنین دنیایی خیال و تصور هر انسانیست!
در واقع یکی دیگر از معانی این کلمه همان وهم، خیال و تصور است، داشتن دولت یا کشور ی کامل و ایده آل که به تعبیری از آن با نام مدینه ی فاضله نیز یاد شده است!
معانی تخصصی:
قانون ـ فقه : مثالى
روانشناسى : آرمانشهر
بازرگانى : مدینه فاضله
اضافات:
این واژه را می توان به صورت «یوتُپیا» نیز نوشت و این نوع نگارش نیز کاملا درست است.
این کلمه سالهاست که وارد زبان پارسی شده است و هم اکنون در خیل کلمات پذیرفته شده در زبان فارسی می باشد.

این کلمه سالهاست که به واژگان فارسی اضافه گردیده است و پیرامون آن فیلم نامه های و نیز مقالات و سخنرانی های زیادی در عرصه های رسانه و... موجود است که خود حاکی از پیوستن این واژه به جمع واژگان فارسی می باشد.

توضیحات تکمیلی

اتوپیا Utopia واژه­ای است مرکب از OU(او) یونانی به­معنای «نفی» و کلمه­ی TOPOS(توپوس) به­معنای «مکان» می­باشد؛ بنابر­این از لحاظ لغوی به­معنای «لامکان»می­باشد. در اصطلاح رایج، به­معنای جزیره­ی خیالی­ای توصیف شده که در آن سیاست و قانون و همه چیز در کمال خوبی اجرا می­گردد و نیز نام کتابی از توماس مور در این­باره می­باشد. معانی دیگر این واژه عبارتند از: دولت یا کشور کامل و ایده­آل، کشور خیالی، کتابی که درباره­ی کشور مرفه­الحال بحث می­کند.(1)
همچنان­که در معانی اولیه مشخص است یوتوپیا از منظر خود طراحان آن، جامعه­ای خیالی و غیر­قابل تحقق است و در دنیای بشریت جایی برای آن سراغ نداریم و نخواهیم داشت و از همین­جا تفاوت­های اصلی یوتوپیای محصول مکاتب ماده­گرای شرق و غرب و نطریه­پردازان آن با مدینه­ی فاضله در مکتب اسلام آشکار می­شود. 
پیشینه
در طول تاریخ انسان در پی تأمین جامعه­ای مطلوب بوده که خبری از ظلم و تبعیض و جنگ و ستیز و جهل و فقر و مرض در آن نباشد. در این راستا برخی به طراحی و ارائه­ی نظراتی درباره­ی چنین جامعه­ی آرمانی کوشیدند که به ذکر مختصر برخی از این یوتوپیاها یا رایج­ترین معادل فارسی آن- یعنی مدینه­ی فاضله- و شاخصه­های آن می­پردازیم:
1)مدینه­ی افلاطونی: افلاطون در مدینه­ی فاضله­ای که ترسیم نموده فقط فلاسفه­ی حقیقی را شایسته­ی زمامداری امور سیاسی می­داند. کمال مطلوب از نظر فردی در عدل و از نظر اجتماعی در حکومت آنها است. عده­ای باید برای دفاع از شهر و نیز هجوم به همسایگان تربیت شوند. مالکیت خصوصی را نیز برای زمامداران و نظامیان مضر می­داند، چرا که ایجاد تعلق خاطر مانع خدمت آنها به کشور است. به نظر او آنان­که لیاقت حکومت دارند خداوند در نهادشان طلا سرشته و در نهاد نگهبانان نقره و در نهاد برزگران و سایر شغل­ها،‌ آهن و برنج...(2)
2)مدینه­ی فاضله­ی اگوستین: او در قرن چهارم در کتاب شهر خدا، صلح و عدالت خواهی را دو ویژگی مدینه­ی فاضله می­داند، شهر خدا در آسمآن­ها است و شهرهای زمینی هر قدر بتوانند به این دو آرمان نزدیک­تر شوند قابل احترام­ترند.(3)
3)مدینه­ی فاضله­ی فارابی­(فیلسوف مسلمان قرن چهارم): مدینه­ی فاضله او در سطوح مختلف سرزمینی، صغری، وسطی و عظمی طرح شده­ی است. رئیس اول آن پیامبر(ص) است که متصل به عقل فعال است و پس از او رئیس مماثل و در غیاب او رئیس فقاهت عهده­دار امور زمامداری جامعه­ی فاضله است. مقصد مدینه­ی فارابی سعادت و خیر مطلق است و ریشه در فطرت مشترک همه­ی انسآن­ها دارد... (4) 
4)مدینه­ی فاضله­ی توماس مور­(در کتاب یوتوپیا): لغو مالکیت خصوصی و پول از شاخصه­های مدینه­ی فاضله اوست. مردم از قمارهای فاسدکننده­ی احمقانه بی­خبرند، از جمله بازی­های آنان نبرد میان رذیلت و فضیلت است. میخانه و روسپی­گری در کار نیست، امکانی برای فساد و جایی برای پنهان شدن و دیدارهای پنهانی نیست و همه چشم در چشم هم زندگی می­کنند....(5)
5)از نظر آیت­الله مصباح یزدی مدینه­ی­ فاضله­ دارای ویژگی­هایی است که عبارتند از: 
«1- ارتباط فرد با خدای متعال
2- ارتباط فرد با فرد امانت الهی است
3- ارتباط فرد با طبیعت این قبال دو موضع دارد: الف) امانتدار خدای متعال است ب) خلیفه­ی خدا است
4- ارتباط فرد با دیگر انسآن­ها بر اساس دو اصل عدالت و احسان، در ارتباط با نهاد خانواده - نهاد اقتصاد – نهاد سیاست و حکومت – نهاد حقوق و نهاد آموزش و پرورش»(6)
ویل دورانت در «لذات فلسفه»، اتین کابه در «سفر به ایکاری»، ارسطو در «سیاست»، خواجه­نصیر طوسی در «اخلاق­الملوک»، کامپلانلا در «شهر خورشید»، فرانسیس بیکن در «ارغنون جدید» و «آتلانتیس نو» و فلاسفه­ی دیگری چون کانت، هگل، راسل از افرادی هستند که تلاش نمودند شاخصه­هایی را برای مدینه­ی فاضله­ی مطلوب بشریت ترسیم نمایند. 
مدینه­ی فاضله و غیر­فاضله
مدینه­ی فاضله، شهر، دولت یا اجتماعى است که در آن همکارى زیادى براى نیل به سعادت دنیوى و اخروى وجود دارد. به بیان دیگر، در چنین شهرى، مردم سعادت خود و ابزار نیل به آن را مى‏شناسند و براى دست‏یابى به آن(سعادت) با یکدیگر همکارى مى‏کنند. البته این هم­کارى، شرط بقا و حیات مدینه­ی فاضله نیز شمرده مى‏شود؛ زیرا مدینه­ی فاضله همانند تن آدمى است که­ اعضایى دارد و اگر این اعضا با یکدیگر هماهنگ نباشد، حاصل کار آن چیزى نیست که سعادت انسان را تأمین نماید. بنابراین، کامل و سالم بودن اعضا و نیز هماهنگى و هم­کارى آنها از شروط لازم براى فراهم آمدن سعادت است.(7)
در نقطه مقابل مدینه­ی فاضله، مدینه­ی جاهله قرار دارد- که بیشتر فارابی به­طور مستقیم به آن پرداخته- که بدون درک آن، فهم مدینه­ی فاضله دشوار است. این مدینه­ی جاهله یا جامعه­ی ناسالم خود به مدینه‏هاى متعددى چون فاسقه و ضالّه تقسیم مى‏شود، اعتقاد این­گونه جوامع این است که: زمین میدان تنازع و بقاست؛ پس هرکس برای آنچه می­خواهد دیگران را نابود می­کند لذا زندگی از آن کسی است که غلبه می­کند و سعادت از آن کسی است که پیروز می­شود. بهره­ی ضعیف نابودی و یا بردگی است و از مشخصات این جوامع هرج و مرج است... .(8)
عقاید مدینه­ی ­غیرفاضله در مقابل مدینه­ی فاضله(9) 

الف) مدینه‏هاى جاهله، این مدینه‏ها خود اقسامى دارد:

1. مدینه‏هاى ضروریه: که هدفشان تامین ضروریات زندگى مردم است.
2. مدینه‏هاى نزاله: که سعادت در نظر آنها رسیدن به ثروت است.
3. مدینه‏هاى خسیسه: که هدفشان بهره‏گیرى از لذت است.
4. مدینه‏هاى کرامیه: که هدفشان مورد تمجید و اکرام قرار گرفتن است...
5. مدینه‏هاى تغلبیه: که هدف غلبه کردن بر دیگران است.
6. مدینه‏هاى جماعیه: که سعادت را در آزادى مى‏پندارند. 
ب) مدینه‏هاى فاسقه: علم و معرفت آنها مثل اهل فاضله است ولى کردارشان مثل اهالى جاهله. 
ج) مدینه‏هاى ضاله: اهل آن مردمى هستند که سعادت حقیقى را گم کرده‏اند و اعتقادشان غلط است. 

پس، اثرپذیرى از اعتقادات و سیاست و پندارها و سایر شاخصه‏هاى اهالى این مدینه‏ها چون آفتى موجب ضعف و بیمارى تمام ساختار مدینه مى‏شود. 

اما وجه مشترک همه­ی این جوامع آن است که مفهوم سعادت در آن: تلاش براى نیل به سلامت جسم، فراوانى نعمات­(خوش‏گذرانى)، زیادى ثروت­(مال‏اندوزى)، افزونى شهرت­(شهرت‏طلبى)، و آزادى بى‏حد و حصر­(هرج و مرج‏خواهى) محدود مى‏شود. نگرشى که در واقع نوعی انحراف از نظام آفرینش است؛ زیرا سعادت بشر در سعادت دنیوى خلاصه نمى‏شود که به روش‏هاى درست و نادرست حاصل آید، بلکه سعادت داراى بُعد دایمى، جاودانگى و الهى نیز هست که مدینه­ی جاهله از آن بى‏بهره است.(10)




مدینه­ی فاضله­ی مهدوی


در دین اسلام و منابع وحیانی نیز برای تعین جامعه و حکومت مطلوب و فاضله، مباحث متعددی وجود دارد که کامل­ترین آن مدینه­ی فاضله­ی مهدوی است؛ مدینه­ای که به­معنای لامکان یوتوپیا نمی­باشد و تنها آرمان­شهر معرفی­شده­ای است که قسمت اصلی آن یعنی رهبری تحقق پیدا کرده و در زمان معین به­طور کامل ایجاد می­شود. مدینة­النبی نیز از مدینه­های فاضله­ی دیگر اسلامی است و جهان عرب را از لحاظ فرهنگی، فکری، عقیدتی، رفتار و منش و آداب و قوانین اجتماعی دچار تغییر و تحولات اساسی و متعالی نمود. 
همچنین ائمه­ی اطهار­(س) هر کدام با تلاش برای احیای سنت نبوی(ص) و حاکمیت ارزش­های متعالی قرآن، به­دنبال نزدیکی تحقق مدینه­ی فاضله­ی اسلامی و حکومت صالحان بر زمین بودند، چنان­که خداوند متعال در قرآن می­فرماید:«خداوند به مؤمنان صالح از میان شما وعده داده که آنان را قطعا خلیفه­ی روی زمین خواهد کرد، همان­گونه که پیشینیان را خلافت بخشید و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، پابرجا و ریشه­دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می­کند، آن­چنان که تنها مرا می­پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.»(11)
علامه­ی طباطبائی­(ره) در ذیل این آیه آورده­اند:«این جامعه­ی طیب و طاهر با صفاتی که از فضیلت­ها و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر(ص) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون چنین جامعه­ای به خود ندیده است. لاجرم اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی­(عج) خواهد بود، چون اخبار متواتری که از پیامبر­(ص) و ائمه­(ع) در خصوصیات آنجناب وارد شده از انعقاد چنین جامعه­ای خبر می­دهد.»(12)
احادیث معتبر و موثقی شاخصه­های اصلی مدینه­ی فاضله­ی مهدوی، ریشه گرفته از قرآن و سنت اسلام ناب محمدی، را بیان می­کنند که می­تواند الگویی مطلوب برای جامعه و نظام اسلامی باشد. اخباری که می­گویند: «دولت او آخرین و بهترین دولت­ها است؛ پس از همه­ی حکومت­ها می­آید؛ هیچ خاندانی نمی­ماند که حکومتی برای آن مقدر شده­باشد مگر آن­که پیش از او به حکمرانی می­رسد تا پس از دیدن حکمرانی حضرتش بگوید اگر ما هم به قدرت می­رسیدیم به همین روش عمل می­کردیم و این است معنای کلام الهی که فرمود: عاقبت از آن پرهیزکاران است.»(13)
--------------------------------------------------------------------------------
1]. آریانپور، عباس؛ فرهنگ کامل انگلیسی به فارسی، تهران، امیر کبیر، 1369، ج 5، (واژه­ی یوتوپیا)
2]. رک: افلاطون؛ جمهور، ترجمه­ی فؤاد روحانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ‌1360، ص484
3] . فاستر، مایکل ب؛ و دیگران؛ خداوندان ­اندیشه­ی سیاسی، ترجمه­ی جواد شیخ­الاسلامی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1373، ج 1، صص 399- 393
4] . ر ک: فارابی، ابونصر محمد؛ سیاست مدینه،‌ ترجمه­ی جعفر سجادی، تهران، انجمن فلسفه­ی ایران،‌ 1358؛ و آراء اهل مدینه فاضله، از همین مؤلف. 
5] . رک: مور،‌ توماس؛ آرمان­شهر(اتوپیا)، ترجمه­ی داریوش آشوری و نادر افشاری، تهران،خوارزمی، 1373
6] . مصباح یزدی، محمدتقی؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، نشر بین­الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1378، ص 411
7]. شیرودى، مرتضی؛ اندیشه­ی سیاسى مسلمانان‏، قم، پژوهشکده­ی تحقیقات اسلامی، بی تا، ص 70
8]. رادمنش، عزت­الله؛ قرآن، جامعه­شناسی و اتوپیا، تهران، نشر امیر کبیر، 1361، ص411
9]. فارابى، ابونصر؛ سیاست مدینه، ترجمه­ی سیدجعفر سجادى، پیشین، صص 240 ـ 170. و نیز رک: مهاجرنیا، محسن؛ دولت در اندیشه­ی سیاسى فارابى، تهران، موسسه­ی فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، 1380. 
10] . شیرودى، مرتضی؛ پیشین، ص71
11]. سوره­ی نور/ 55
12]. طباطبائی، محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه­ی محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج 15، ص 215
13]. مکارم، محمدحسن؛ مدینه­ی فاضله­ی در متون اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377، ص 245

منبع: لغت نامه دهخدا

پست مرتبط : 


دنیای مجازی

در هر دقیقه توی اینترنت چه خبره ؟

ذکر خدا

به نام خداوند رحمتگر مهربان
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است خدایى را که پادشاه پاک ارجمند فرزانه است تسبیح مىگویند(۱)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿۱﴾ جمعه

هر چه در آسمانها و هر چه در زمین استخدا را تسبیح مىگویند او راست فرمانروایى و او راستسپاس و او بر هر چیزى تواناست (۱) 
اوست آن کس که شما را آفرید برخى از شما کافرند و برخى مؤمن و خدا به آنچه مىکنید بیناست (۲)
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۱﴾
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنکُمْ کَافِرٌ وَمِنکُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۲﴾تغابن

و هر که در آسمانها و زمین است براى اوست و کسانى که نزد اویند از پرستش وى تکبر نمىورزند و درمانده نمىشوند (۱۹)
شبانه روز بىآنکه سستى ورزند نیایش مىکنند (۲۰)
وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یَسْتَحْسِرُونَ ﴿۱۹﴾
یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لَا یَفْتُرُونَ ﴿۲۰﴾انبیا 

او [پاک و] منزه است و از آنچه مىگویند بسى والاتر است (۴۳) 
آسمانهاى هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح مىگویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش تسبیح او مىگوید ولى شما تسبیح آنها را درنمىیابید به راستى که او همواره بردبار [و] آمرزنده است (۴۴)
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا ﴿۴۳﴾
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾اسرا

و هر که در آسمانها و زمین استخواه و ناخواه با سایههایشان بامدادان و شامگاهان براى خدا سجده مىکنند (۱۵)
بگو پروردگار آسمانها و زمین کیست بگو خدا بگو پس آیا جز او سرپرستانى گرفتهاید که اختیار سود و زیان خود را ندارند بگو آیا نابینا و بینا یکسانند یا تاریکیها و روشنایى برابرند یا براى خدا شریکانى پنداشتهاند که مانند آفرینش او آفریدهاند و در نتیجه [این دو] آفرینش بر آنان مشتبه شده است بگو خدا آفریننده هر چیزى است و اوستیگانه قهار (۱۶)
وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ﴿۱۵﴾
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاء لاَ یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَکَاء خَلَقُواْ کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۱۶﴾رعد

ما کوهها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش مىکردند (۱۸) 
و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آوردیم] همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشتکننده [و خدا را ستایشگر] بودند (۱۹)
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾
وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾ص

اوستخدایى که جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاک سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقتحقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک استخدا از آنچه [با او] شریک مىگردانند (۲۳)
اوستخداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مىگویند و او عزیز حکیم است (۲۴)
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۲۳﴾
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۲۴﴾حشر