ای مهدی منتظر ، ای غائب از نظر ,
تو را غایب نامیده اند ، چون «ظاهر» نیستی ،
نه اینکه «حاضر» نباشی .
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن» ، تهمت ناروائی است که به تو زده اند .
و آنان که بر این پندارند ،
فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند ،
آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است ، نه «حضور» .
و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را .
وقتی ظاهر می شوی ، همه انگشت حیرت به دندان می گزند , با تعجب می گویند :
که تو را پیش از این هم دیده اند و راست می گویند ؛ چراکه تو در میان مایی ؛ زیرا امام مایی .
جمعه که از راه می رسد ، صاحب دلان ، دل از دست می دهند و قرار از کف می دهند .
و قافله دل های بی قرار ، روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند .
و اینک ای قبله ی هر قافله ,
و ای «شبروان را مشعله» ،
در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت , سرود انتظار را زمزمه می کنیم که :
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
(نویسنده نامشخص)