بسم الله الرحمن الرحیم
فرقه سازی (Sectarianism) نوین
نقدی بر قسمت 46 مستند ظهور – انسان کامل
با اصلاح و تعالی بخشیدن جسم و روح و احساساتمون براساس و اصول و راهنمای درست زندگی که همان ادیان الهی به خصوص اسلام هستند , می تونیم به استعدادهای درونی خود به عنوان یک انسان , خلیفه ی الهی , دست پیدا کنیم.
حدود ده سال پیش در دوران دبیرستان با طب سنتی آیوردا هند (http://en.wikipedia.org/wiki/Ayurveda) آشنا شدم. متاسفانه در ایران به عنوان یکی از عرفان های کاذب استفاده می شده و می شود مثله کارلوس کاستاندا (http://en.wikipedia.org/wiki/Carlos_Castaneda) (جالبه که چندین ناشر همزمان باهم کتاب های کاستاندا رو ترجمه و چاپ می کردند.) و یا اکنکار (http://en.wikipedia.org/wiki/Eckankar) و یا اخیرا مسلک حقیر حلقه ی کیهانی. باید توجه کنیم که ادیان الهی کامل ترین دستورات زندگی رو به بشر می دهند و از نیرنگ افراد سودجو می بایست برحذر بود. آیا پیامبران و امام زمان های دروغین و دجال ها و جادوگران کسانی غیر از این افراد می باشند ؟
این ها مدرنشونن !
البته راه دوری نریم خیلی ها هم هستند که توی پیچ و خم های علوم غریبه (کله سرKolohoo Ser ) گیر می افتند و ص و د و . . . مسلک میشن و از راه و روش زندگی طبیعی که مثلا برای مسلمانان 17 رکعت نماز و اصول و فروع دین هست , دور میشوند.
برداشت های نادرست زیادی می توان از این عرفان های کاذب کرد که انسان رو توی سیاه چاله های فضایی می ندازه. درست اینه که این مسلک ها رو با دین کامل و الهی و حفظ شده ی خودمون تفسیر کنیم نه دینمون رو با اون نحله ها ی سطحی و شیطانی.
با توجه به اینکه بشر بدون ایدئولوژی نمی تونه زندگی کنه , شیطان و عمالش این مکاتب رو می سازند تا هم مردم رو گمراه کنند و هم یارگیری و منفعت دنیایی خودشون رو کامل کنند.
در اسلام وضو مقدم بر نماز و یکی از واجبات نماز است ؟
یه مثال بزنم بوسیله ی وضو گرفتن ما با این دستور الهی اولا الکتریسیته ساکن رو از بدن خارج می کنیم (http://en.wikipedia.org/wiki/Electrostatics) چراکه اکثرا هم در این زمان , لباس ها و کفش ها ی ما اکنون پلاستیکی هست و مانع انتقال الکتریسته ساکن به زمین میشه و دوما سطح انرژی مثبت بدن رو با آب که یکی از بهترین رساناهاست یکسان می کنیم و انرژی منفی رو از بدن خارج می کنیم می کنیم (توی فیلم اشاره ی زیرکانه و ناقصی شده قسمت 46 مستند ظهور , این طب آیورداست) , البته گفتن اذکار در وضو هم یکی از فلسفه هاش تاثیر اون بر آب هست که می تونید به مستند شهادت آب که پستش رو گذاشتم توجه کنید. چهارما طراوت و بشاشی و توجه به پاکیزگی تمام نقاط بدن رو در پنج زمان از روز مشاهده می کنیم و . . . خیلی چیزهای دیگه که من بلد نیستم .
چه اثری بر بدن دارد که بسیار وارد شده دائم الاوضو باشید , جز حضرت مهدی (ع) کسی نمی تواند به صورت کامل بگوید , یکی از اثراتش این است که هنگامی که انسان وضو دارد شیاطین نمی توانند به انسان نزدیک شوند و . . .
البته بنده از این مثال آیوردا استفاده کردم به دلیل باز کردن مثالی که در فیلم آمده. بنده دینم رو با آیوردا تفسیر نمی کنم اصلا هم نیازی به دونستنش نیست همین که اسلام واجب کرده یعنی عالی ترین کاری که می شود انجام داد , اگر نیازی به تفسیر بود حتما ائمه ی مطهر ما این کار را کرده بودند.
لازم به ذکره که این ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://www.wikipedia.org/) هم در راستای نظم نوین جهانی فعالیت میکنه اما ما در جهت افکار و ایدئولوژی خود ازش استفاده می کنیم.
تنها انسان کامل در حال حاظر در عالم و ملکوت امام عصر و الزمان حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند که با اذن الله , عالم با مدیریت ایشون در چرخش و زندگی است.
در چاکرای قلب ما باید حضرت قائم (عج) رو به عنوان اماممون دوست داشته باشیم و قاعد به امامتشون باشیم و به الله عشق بورزیم و بقیه موارد در سطح پایین تری هستند. چاکرای گلو و پیشانی و سر رو که اصلا باز نمی کنه؟! نیازی هم نیست که بدونیم , اما نباید هم بیان بشه چون هیچ فایده ای نداره , بنده فقط به دلیل روشن شدن خطر آن مسائلی رو بیان می کنم.
این همان معنای شیعه و فرق شیعیان با دیگر مسلمانان هست که از راه قلب امامت معصومین علیه السلام رو با حب می پذیرند و به یاد خدا می پردازند و خداوند نیز قرآن را بر قلب پیامبر نازل کرد نه بر عقل مبارکش. با عقل غنی شده از قلب , به مقام رضای الهی و شناخت کامل از خود و به تبع آن به شناخت و عبودیت خدای یکتای جهانیان برسیم و با خواست الله علیم و حکیم , درهای علم , حکمت و بلاغت و فصاحت به سوی بشر از سوی نور گشوده می شود.
در نماز است که انسان به اوج کمال می رسد و تمامی نقاط انرژی بدن به تعادل می رسند. نماز موجب تعادل نقاط انرژی بدن و زمینه ی وصال روح مومن به پروردگار یکتا می شود نه نقاط انرژی موجب مستقیم وصل شدن به خدا بدون نیاز به نماز, مابین این دو بسیار تفاوت است ؟؟! از کدامین دید به دریچه ی جهان بنگریم؟ اسلام یا غیر از اسلام , راه دیگری (صوفی و . . .) نیست.
مثال همون جوونیه که برای نماز صبح در مسجد اومده بود خوابش برده بود , مردم به حضرت محمد (ص) گفتند که این بنده خدا کارای جور واجوری می کنه , پیامبر اکرم فرمودند نمازش موجب اصلاح کارش می شود , که بعد از چند مدت هم توبه کرد و کارش اصلاح شد.
این فیلم روی چه کار می کند آخر صحبتش فیلم ماتریکس هست که فلسفه ی اون هم چیز دیگری است. مستند ظهور , مستند راز رو نقض می کنه , در صورتی که خودش داره راه اون رو ادامه می ده , این همون مرتاضی جدیده که نتیجه گیریش اصلا با اسلام سر و کاری نداره , یه آدم بودایی رو نشون میده و به قول خودش یک روان (روح) آزاد شده رو (نئو) . چرا امام مهدی علیه السلام رو به عنوان انسان کامل معرفی نمی کنه ؟؟ حداقل چرا جادوگر سفید فیلم ارباب حلقه ها رو در اینجا نمی آره ؟
در ضمن کسی که به دنبال این مطالب بودایی و . . . برود زندگی خود را تباه خواهد کرد و شاید تا آخر عمر نتواند مثه یه آدم زندگی کنه. و به هیچ وجه نمی توان اسلام (نماز , روزه و . . . ) را از این طریق تفسیر کرد چرا که مفاهیم بسیار وسیع تر و گسترده تر از ذهن کنونی بشر هستند.
این همون Spirituality و عقل گرایی و . . . جدیدی هست که برای مسیحیان و جامعه ی غربی از حدود ده سال پیش به جای دین درست کردند.
آرماگدون رو هم همینطور با نظرات خودشون برای اونها جا انداختند.
کسی که ناقص اطلاعاتی رو ارائه می ده مطمئنا اهدافی داره که در آینده می خواد ازش استفاده کنه.
این کلیپ به صورت کلی حرف های خوبی می زنه اما نکته های بالا رو مد نظر داشته باشید, میتونه انحرافی باشه و افراد بسیاری هستند که روی این فیلم به صورت کلی تحلیل های بسیاری کردند و در سخنرانی هاشون اون رو تبلیغ کردند و ترجمه کردند و در جامعه پخش کردند اما مطالب بسیار دیگری بیان نشده است. بهتر هست که در جواب این فیلم , فیلمی بسازند و حتما سواد و امکانتش هم دارند , این یک پیشنهاده سازنده به دوستان محققمونه که اخرین اطلاعات رو در اختیار بچه شیعه ها قرار می دند. چرا ما نباید تولید کننده باشیم ؟
حال می گویند در سری بعدی (The Arrived)منحرف شده است , البته از اسمش مشخص هست که منحرف شده "ظهور کرده" و در قسمت هفتم عملا همه چیز رو رو میکنه و اینها دارند فرقه ای ایجاد می کنند و یمانی رو به عنوان امام مهدی اول مشخص کردند.
در حالی که انحراف در همین سری (The Arrival) "ظهور" شروع شده که در سری بعد (The Arrived) ادامه داده است و مهدی اول را معرفی کرده , تا ببینیم 12 امین مهدی رو کی میخواد بگه. حدیث و روایت می خونه , می گه بعدا منابع رو میگم جالبه؟! البته بسیار منحرف شده است.
می آد ابتدا یه روایت از امام باقر علیه السلام میگه و بعد هرچی می خواد می گه و در آخر حدیث از بحار می آره اونم نه متنش رو – ایرانی ها رو در دعای ندبه نشون می ده – فیلم امام رضا و . . . شمایل حضرت مهدی رو نشون می ده که به بیت المقدس می رن و . . . البته این هم داره کار همون عباسیون رو می کنه که اسم اکثرشون مهدی بوده و در بخشی از تاریخ فاطمیون هم همینکار رو کردند.
چرا در مستند ظهور (The Arrival) این کارا رو نکرده ؟
دیدند در 12 امام ما نمیتونند شک بندازند حالا حدیث و روایت سازی می کنند و بدون هیچ سندی 12 مهدی دارند می سازند تا در آن و اسم هایشان , اختلاف و مذاهب مختلف شیعه و سنی بسازند مثله بهاییت که هم امام زمانش رو ساختند , هم پیامبر ازش.
در ضمن بنده کتاب بحارالانوار جلد 53 صفحه ی 147 رو خوندم که به عربی بود و در آن اصلا از ظهور امام مهدی صحبت نشده بلکه در مورد کواکب و خورشید و صبح و شب و ظهور و غروب و طلوع هست . چه می توان گفت ؟؟؟ ......
البته از دو نفر از بچه های سنی با شاخه های متفاوت که دارای تحصیلات تکمیلی در رشته تاریخ اسلام و ادبیات عرب بودند پرسیدم , اون ها اصلا این مطلب را تاکید نکردند و دروغ شمردند و مسائلی رو توضیح دادند که این فیلم هیچ کدام از ان ها رو در بیان روایات ندارد (یک حدیث یا روایت درست در ابتدا می گه , بعدا اصلا معلوم نیست داره چه می گه و در کجا درستش کرده) , اهل تسنن هم حضرت صاحب الامر علیه السلام رو یک نفر و امام دوازدهم می دونند. (به تفاوت ها در اینجا کاری نداریم و اتحاد مسلمین مقدم بر اختلاف است.)
در عمل دارد به پروژه دجال از دید تحریف وقایع کمک می کنه و شاید هم دجال رو همون امام مهدی 12 ام معرفی کنه.
البته بنده نیز این مطالب رو باتوجه به معلومات کم و برادشت های شخصی , سعی کردم روان بنویسم و ممکن است خالی از اشکال نباشد , مطمئنا در این موارد دفتر مقام معظم رهبری آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله و آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی حفظه الله حرف اول رو می زنند و حرف ایشان برای بنده حجت است.
ای مهدی منتظر ، ای غائب از نظر ,
تو را غایب نامیده اند ، چون «ظاهر» نیستی ،
نه اینکه «حاضر» نباشی .
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن» ، تهمت ناروائی است که به تو زده اند .
و آنان که بر این پندارند ،
فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند ،
آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است ، نه «حضور» .
و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند ، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را .
وقتی ظاهر می شوی ، همه انگشت حیرت به دندان می گزند , با تعجب می گویند :
که تو را پیش از این هم دیده اند و راست می گویند ؛ چراکه تو در میان مایی ؛ زیرا امام مایی .
جمعه که از راه می رسد ، صاحب دلان ، دل از دست می دهند و قرار از کف می دهند .
و قافله دل های بی قرار ، روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند .
و اینک ای قبله ی هر قافله ,
و ای «شبروان را مشعله» ،
در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت , سرود انتظار را زمزمه می کنیم که :
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
(نویسنده نامشخص)
تکچشم شیطان در داستان ذبح اسماعیل(علیهالسلام)
نمادهای مورد استفاده فراماسونرها و فرزندانشان یعنی شیطانپرستها معمولا همان نمادهای تصویری کفرآمیز دوران کهن در مصرباستان و یونان باستان هستند. هرچند بسیاری از این نمادها در دشمنی آشکار مشرکین و کفار با ادیان و انبیاء الهی ساخته و ترویج شدند. به طور مثال چشم جهانبین متعلق به ابلیس (یا لوسیفر در ادبیات غرب) است. در برخی روایات مربوط به آخرالزمان، دجال نیز تک چشم خواهد بود. منظور از دجال، شخص یا جریان فریبکار است که در مقابل حجت خداوند بر روی زمین قیام میکند.
همچنین در روایات آمده است، حضرت ابراهیم(ع) در زمانی که فرزندش حضرت اسماعیل(ع) را به مذبح (مکانی که برای ذبح اسماعیل(ع) تعیین شده بود) میبرد، در راه ابلیس در قامت یک انسان ظاهر شده و به وسوسه و فریب حضرت ابراهیم(ع) مبادرت کرد. این پیامبر الهی که از بزرگترین انبیاء الهی و حتی دارای مقام امامت نیز میباشد، 3 مرتبه به ابلیس سنگ پرتاب کرد که موجب شد یکی از چشمهای شیطان کور شود.
از آن پس نماد تک چشم در لجاجت با این حرکت پیامبر خدا مورد استفاده کفار فراماسونر و یهودیان قرار گرفت. تکچشم مورد استفاده در این نماد در واقع چشم شیطان است.
هماکنون در اعمال حج(رمی جمرات)، حاجیان در عملی همراستای حرکت ضدشیطانی حضرت ابراهیم(ع) به نماد شیطان 3 مرتبه و هر مرتبه 7 سنگ پرت میکنند و این عمل به یکی از سنتهای ابراهیمی مشهور شده است.
شیطنت وهابیون
هرچند نماد شیطان که قرنها مورد برائت مسلمین در این مکان قرار میگرفت در سالهای اخیر توسط وهابیون سعودی تغییر کرده است. پیش از این نماد ابلیسک (ستون مقدس فراماسونرها که در امریکا و اروپا بسیار تقدس میشود) توسط مسلمانها سنگ زده میشد، اما همینک در سکوت مسلمانان تنها یک دیوار به جای آن ساخته شده است.
(نام نویسنده مشخص نیست)
Obelisk = ستون هرمی شکل سنگی
البته در مورد ابراج البیت هم که قبلا پستی زده بودم؟
در کل شما چیست؟
با اینکه قدیمی هست ولی موضوع محور است. از اکثر مقالاتی که خونده بودم به دلم نشست. البته در حال حاضر توسط محققین به بسیاری از مسائل مطروحه پاسخ داده شده است.
چند هزار نشانة ظهور هم اگر اتفاق بیفتند همانند آن تابلوهای راهنمایی عمل میکنند که نزدیک شدن به زمان ظهور را برای ما بیان میکنند. اولین تابلوی شمارش معکوس با خروج سفیانی نمایان میشود. با خروج او معلوم میشود که هشت ماه به آغاز ظهور باقی مانده است. در اینجا دیگر «کذب الوقاتون»(2) معنا ندارد.(3)
منبع:ماهنامه موعود
سخنرانی حجت الاسلام علی اکبر مهدی پور
اشاره: از آذر 1384 مؤسسة فرهنگی موعود اقدام به برگزاری سلسلة نشستهای ماهانه فرهنگ مهدوی با حضور صاحب نظران حوزة مهدویت، در پنجشنبة آخر هر ماه نمود که با این اقدام با استقبال قابل توجه علاقهمندان مباحث مهدوی روبرو شد، تا آنجا که لوحهای فشرده این سلسله نشستها بارها تکثیر و عرضه شد.
هدف از برگزاری این سلسلة نشستها ارائة مباحث مهم و کلیدی حوزه مهدویت از زبان اساتید فن و صاحبنظران این حوزة در قالبی جدید و به روز بوده است که امیدواریم در این زمینه موفق شده باشیم.
با توجه به درخواست تعداد زیادی از خوانندگان مجله، از این پس تلاش خواهیم کرد که متن بازنویسی شده نشستهای یاد شده را در شمارههای مختلف مجله عرضه کنیم تا عزیزانی که مایل به پیگیری مباحث این نشستها هستند، با سهولت بیشتری به این مطالب دسترسی پیدا کنند.
آنچه در پی خواهد آمد سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین علی اکبر مهدیپور است که در سومین جلسه از سلسلهنشستهای ماهانة فرهنگ مهدوی ارائه شده است. امید که مورد قبول شما واقع شود.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
«آخرالزمان» واژهای است با سابقة طولانی که قدمت آن به روز ولادت پیامبر اکرم(ص) میرسد. ایشان در روایتی فرمودند:
من و رستاخیز مانند دو انگشت دست با یکدیگر مقارن هستیم.
به همین جهت است که از آن حضرت، به «پیامبر آخرالزمان» تعبیر میکنند.
اگر آینده را با گذشتهای که از زمان حضرت آدم(ع) آغاز شده مقایسه کنیم، آینده زمانش طولانیتر میشود. در روایات ما عمر دنیا به صدبخش تقسیم شده که بیست درصد آن، از آن دشمنان اهل بیت(ع) است و بقیهاش به اهل بیت(ع) اختصاص دارد.
مدت حکومت حضرت مهدی(ع) پس از ظهور سیصد و نه سال خواهد بود. البته در روایات اهل سنت تعبیر هفت سال و نه سال آمده و در منابع ما هم هر جا چنین ارقامی گفته شده، از آنها نقل کردهاند. بعد از پایان یافتن حکومت حق ایشان، رجعت اتفاق میافتد. اول امام حسین(ع) رجعت میکنند. پس از پنجاههزار سال حکومت ایشان، حضرت علی(ع) میآیند و چهل و چهار هزار سال حکومت میکنند و پس از ایشان هم ائمه(ع) به ترتیب بازمیگردند تا نوبت به بازگشت حضرت بقیةالله(ع) میرسد و ایشان آخرین کسی هستند که در دوران رجعت از دنیا میرود. چهل روز پس از وفات ایشان رستاخیز میشود. با این ترتیب آخرالزمان شامل محدودة زمانی وسیعی میشود که همة روایات مربوط به نشانههای ظهور را در برمیگیرد.
آخرالزمان را میتوان به سه مقطع زمانی تقسیم کرد:
1. از روز تولد رسول اکرم(ص) تا ظهور حضرت بقیةالله(ع)؛
2. از ظهور حضرت مهدی(ع) تا پایان حکومت حق آن بزرگوار که سیصد و نه سال است؛
3. از آغاز رجعت تا پایان دنیا.
موضوع بحث امروز ما مقطع اول است و به دو مقطع دیگر کاری نداریم.
هرچند دربارة جزئیات آخرالزمان، آیندهپژوهی، آیندهنگری و آیندهاندیشی در میان اندیشمندان جهان اختلافات فراوانی مشاهده میشود لیکن در حالت کلی همة ادیان و به ویژه دین مبین اسلام گفته شده که آیندهای روشن در انتظار ماست. البته پیش از آمدن این آیندة روشن، مجموعهای حوادث جانسوز و دردناک وجود خواهد داشت و آنقدر تاریکیها گسترش مییابد که تمام تاریکی نمود پیدا کند. در این شرایط آقا بقیةالله(ع) به ناگاه ظهور میکنند و همة مشکلات را از بین میبرند و تمام آن تاریکیها را به نور مبدل میسازند.
در منابع، نشانههای فراوانی برای آخرالزمان بیان شده است. قدیمیترین منبعی که به این موضوع پرداخته و الآن در اختیار ما وجود دارد کتاب الفتن نعیم بن حماد مروزی (اوایل قرن سوم) است. لازم به یادآوری است که پیش از این اثر، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شدهاند لیکن غالباً در کشاکش زمان از بین رفتهاند.
مؤلف این کتاب یکی از شخصیتهای برجستة اهل سنت است که در این مجموعه، دوهزار و چهار حدیث نقل کرده و در هر کدام از این احادیث یک یا چند عنوان از نشانههای ظهور بیان شده است. به عبارت دیگر هزاران عنوان نشانه و توصیف برای ویژگیهای آخرالزمان، در دسترس داریم.
کتاب ارزشمند نوائب الدهورفی علائم الظهور، تألیف مرحوم آیتالله میرجهانی هم که در زمان ما نوشته شده است متن پانصد و پنج حدیث کامل را در خود گنجانده است. و بالاخره در کتاب معجم الفتن و الملاحم آیتالله سید محمود دهسرخی ضمن چهار جلد، هزارو هشت سطر مدخل را آوردهاند.
در میان این چند هزار نشانة ظهور، تنها پنج نشانهاند که حتمی هستند و قطعاً اتفاق خواهند افتاد و بقیه ممکن است اتفاق بیفتد و ممکن است اتفاق نیفتد. این پنج نشانة حتمی همگی در آستانة ظهور حضرت بقیةالله(ع) اتفاق میافتند و با وقوع هر کدام از آنها به طور طبیعی دلهای بیشتری مجذوب و شیفتة ایشان میشود.
نکتة مهمی که لازم است در اینجا بیان کنم این مطلب است که بنابر اعتقاد قطعی و مسلم ما، احدی حق ندارد زمانی برای ظهور مشخص کند. ائمة هدی(ع) نه تنها خود هیچ زمانی را برای ظهور مشخص نکردهاند بلکه حتی به ما هم اجازة تحقیق و تفحص و صحبت از این موضوع را ندادهاند.
بسیاری از بزرگان عقیده دارند، وقت ظهور تنها نزد خداوند مشخص است و چون در لوح محفوظ نیامده، فرشتگان و اولیای الهی نمیتوانند از آن باخبر شوند؛ و لذا آنچه بعضی از افراد ادعا میکنند تنها ادعایی دروغین است و نه بیشتر. در اصول کافی احادیث فراوانی داریم که فرمودهاند از تکذیب کسانی که برای ظهور زمان تعیین میکنند هرگز بیمناک نباشید!(1) به عبارت دیگر هر چقدر هم این آدم بزرگ باشد تفاوتی نمیکند.
اگر ادعا کنیم تا کنون بیش از نود درصد از نشانههای ظهور اتفاق افتادهاند ادعای گزافی نیست؛ با این حال ما فقط میتوانیم بگوییم ظهور نزدیک شده است بیآنکه بتوانیم زمانی را برای آن مشخص کنیم. تصور کنید شخصی برای اولین بار در جادهای در حال رانندگی است و میخواهد به مقصدی مشخص برسد. تابلوهای راهنمایی متعدد و متنوع در طول مسیر هر کدام بیانگر نزدیک شدن به تونل، پمپ بنزین و امثال آن هستند. و برخی از آنها دقیقاً فاصلة ما را با آن مقصد و محل مشخص بیان میکنند. چند هزار نشانة ظهور هم اگر اتفاق بیفتند همانند آن تابلوهای راهنمایی عمل میکنند که نزدیک شدن به زمان ظهور را برای ما بیان میکنند. اولین تابلوی شمارش معکوس با خروج سفیانی نمایان میشود. با خروج او معلوم میشود که هشت ماه به آغاز ظهور باقی مانده است. در اینجا دیگر «کذب الوقاتون»(2) معنا ندارد.(3)
نشانة حتمی دوم که مقارن و همزمان با نشانة اول اتفاق میافتد خروج یمانی است. نشانة سوم در شب بیست و سوم ماه رمضان به شکل یک بانگ آسمانی شنیده میشود و پس از آن هم بعد از حدود یک ماه «خسف بیدا» واقع میشود [و ضمن آن سپاهیان سفیانی در سرزمین بیدا فرو میروند]. و حدود دو ماه بعد هم در بیست و پنجم ماه ذیالحجة نفس زکیه به شهادت میرسد که این دو مورد آخر را در واقع ما باید نشانههای قیام بدانیم نه نشانههای ظهور؛ چون ظهور ایشان بدون تردید در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق میافتد و قیام جهانی حضرت هم در روز عاشورا یا دهم محرمالحرام خواهد بود. بین این دو، سه ماه و ده روز فاصله است. در این مدت همه با آقا آشنا میشوند و فرهنگ و سیره و منطق ایشان را میشنوند و سپس با بصیرت یا آن را قبول میکنند یا رد.
گفتیم که نشانههای غیر حتمی ممکن است اتفاق نیفتند مثلاً اینکه گفته شده دو سوم مردم زمین پیش از ظهور از بین میروند احتمال دارد به واسطة تضرع و زاری مردم رفع شود و همین طور طاعون فراگیر پیش از ظهور.(4) در احادیث، بسیاری از گناهان زمینهساز مشکلات و حوادث بیان شدهاند و در واقع هرچه بر سر ما میآید نتیجة اعمال خود ماست چه خوب باشد چه بد.
آینده را به چند شکل میتوان پیشگویی کرد: ـ بعضی سعی میکنند آن را با روش علمی پیشگویی کنند که این سبک کارایی چندانی ندارد و با وقوع یک حادثه به راحتی تمام معادلات آنها برهم میخورد؛
ـ بعضی دیگر هم میخواهند بر اساس روش کاهنانه آینده را پیشبینی کنند که در ضمن آن عدهای شیاد خود را [کاهن و منجم] جا کرده و بسیاری از حوادث دروغین را به خورد مخاطبان خود میدهند به نحوی که حتی اگر در لابهلای آنها حادثة قابل اعتمادی هم وجود داشته باشد دیگر شنونده به آن اعتنایی نمیکند؛
ـ برخی هم بر اساس فلسفة تاریخ میخواهند نسبت به انجام این موضوع اقدام کنند حتی براساس روش هگلی آن هم این روش پاسخگو نیست؛و بالاخره باید اذعان کنیم به رغم تحریفهایی که در کتب ادیان پیش از اسلام رخ داده باز هم با این حال مطمئنترین پیشبینیها آنهایی است که براساس وحی انجام شده باشند. این روش هنوز هم کاربرد دارد؛ چون بسیاری از مطالب گفته شده بالاتر از فهم شنوندگان آن دوره بوده است؛ به عنوان مثال وقتی گفتهاند هرات (5) با مارهای بالدار نابود میشود تشبیه زیبایی است از موشک و آنها که مارها را از نزدیک دیدهاند شباهت فرود آمدن موشک را بر زمین و پایین آمدن مار را به خوبی درک میکنند. یا اینکه گفتهاند عراق را عرج اشغال میکند لازم است بدانیم این لفظ برای کافر معمولی به کار نمیرود و به سرکرده کفار اطلاق میشود.
وجود مقدس آقا رسول الله(ص) فرمودند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا خداوند بدترین شما را بر شما مسلط خواهد کرد و نیکان شما هر چه دعا کنند دعایشان مستجاب نخواهد شد.
متأسفانه امروز به چشم خود میبینیم به هر کس تذکر میدهیم میگوید به من ربطی ندارد مشکل دیگری است. هیچ قومی نیست که ربا در میان آنها شایع شود جز اینکه به حالت غفلت و بیخبری مبتلا شوند؛ و هیچ قومی نیست که رشوه در میان آنها رواج پیدا کند مگر اینکه به خوف و ترس و وحشت گرفتار آیند؛ وقتی فحشا در میان مردم ظاهر شود؛ رانش زمین به وجود میآید. هنگامی که با اهل پیمان حیله شود، دشمن غلبه پیدا میکند. وقتی گناه زنا در میان مردم فراوان شود مرگ ناگهانی زیاد میشود تا جایی که فرصت نخواهند داشت پاهای شخص را [پیش از مرگ] رو به قبله کنند و یا از او درباره حساب و کتاب و اموراتش بپرسند.
بیش از ده سال قبل بود که خواندم حداقل دو هزار نفر در هر ماه به واسطة ایست قلبی در بهشت زهرا(س) مدفون میشوند. هر قوم و جامعهای که از حد خود تجاوز کند و فساد را پیشة خود سازد حتماً با قهر طبیعت مواجه خواهد شد.حوادثی نظیر سونامیها و کاتریناها سرآغاز آن خشم است و تنها خداوند است که میداند سرانجام آن چه خواهد شد. در آستانة ظهور، مرگ سرخ و سپید خواهد بود. وقتی از معنای این دو تعبیر پرسیدند، فرمودند:مرگ سفید طاعون است و مرگ سرخ جنگ و خونریزی. نخستین نشانهها، صاعقههایی است که فرو میریزند. حال یا منظور صاعقههای آسمانی است یا موشکهایی که بر سر مردم فرود میآیند: در روایت آمده است:
قیامت برپا نمیشود تا اینکه در بعضی از صحراهای حجاز آتش روان شود؛ هزار سال پیش کسی نمیتوانست تصور کند روان شدن آتش یعنی چه؟ ولی امروز همة ما میدانیم که اگر یکی از چاههای نفت منفجر شود، نفت آن روی زمین جاری میشود و آتش جریان پیدا میکند. و در ادامه فرمودهاند: آب در نجف روان میشود.که ظاهراً با توجه به اقداماتی که انجام دادهاند به زودی در نجف که در بلندی قرار دارد آب جریان پیدا خواهد کرد.
ظهور هنگامی به وقوع میپیوندد که دو ثلث مردم از بین بروند. شخص هر صبح و شام آرزوی مرگ میکند تا شاید از بحرانهایی که با آنها دست به گریبان است خلاصی یابد و از شر مردمان درندهخو رها شود.
امیرمؤمنان(ع) بیانی دارند که میفرمایند: کجا میتوانند فرار کنند هنگامی که سر کردة کفار بیاید؛ همان کسی که ترشروی و تندخوی است. جای خود را امن و مرزها را ناامن میکند.
حوادثی که امروز در عراق مشاهده میکنیم یکی از مظاهر و مصادیق این احادیث شریف است. باز آمده است:قرآنها را زیبا چاپ میکنند و مساجد را آراسته میسازند. منارهها را بلند نموده و قرآن را با الحان میخوانند و دیگر [این تلاوت] خشیتی ندارد و بر دلها اثر نمیکند. مساجد آنها از حیث بنا آباد است ولی از لحاظ معارفی که باید در میان آنها مشاهده شود، خرابند. با شبهههای دروغین حرامها را حلال میکنند: اسم شراب را عوض کرده و آن را مینوشند؛ رشوه را به نام هدیه میگیرند؛ ربا را به عنوان تجارت و مضاربه میخورند... . دروغ همه جا را فرا میگیرد و راستی کم میشود. همه با زبان به هم اظهار دوستی و محبت میکنند ولی در دلهایشان به هم کینه میورزند. گناه را برای هم حسب و نسب قرار میدهند. اسلام وارونه میشود همانند پوستینی که آن را وارونه بپوشند.
اگر بخواهیم همة این احادیث را بخوانیم حدود هفت، هشت جلسه زمان میخواهد. امروز به کتاب مقدس مراجعه کردم به جملة جالبی برخوردم. در آنجا از پترس رسول باب 3 / بند 13ـ7 نقل شده که گفت:
آمدن آن روز خدا را انتظار بکشید. آن را بشتابانید.(6) که در آن آسمانها سوخته و از هم متفرق خواهد شد و عناصر از حرارت، از هم گداخته خواهد گردید. ولی به حسب وعدة او منتظر آسمانها و زمینهایی جدید هستیم که در آنها عدالت ساکن خواهد شد.
این تعابیر برای من خیلی جالب بود؛ چون حدود دو هزار سال پیش نوشته شده و اصلاً این مفاهیم برای کسی قابل درک نبوده که بخواهد آنها را جعل کند.
در برخی دیگر از روایات مربوط به آخرالزمان آمده است که:روی پل بغداد هفتاد هزار نفر کشته میشوند. در بغداد، بصره و جاهای دیگر رانشها و زلزلهها پدید میآید. خونها ریخته میشود. خانهها ویران میگردد و اهل آنها فانی و نابود میشوند. اهل عراق دچار ترسی میشوند که همة آنها را فرا میگیرد. رانشی در دمشق پیش میآید که صدهزار نفر در آن کشته میشوند. حوادث جانکاهی رخ میدهد که موها را سپید میکند. فلزهای سخت و سنگین حرکت داده میشود.(7) به زودی خواهد آمد که در بغداد کافر سرکردهای از بنی قنطوره احاطه پیدا میکند و با یک سلسله افراد که رحمت از دل آنها ربوده شده پسران را میکشند و زنان را حلال میشمرند، آتش آنها شام را نیز میسوزاند. وای بر اهل حلب از محاصرهای که خواهند شد. سپس وارد بعلبک میشوند و در همه جای لبنان حوادث حلول میکند.
بیشترین نشانهها مربوط به بنی قنطوره است که مالک عراق میشوند و اطراف شام را در دست میگیرند و پس از آن بحث کشته شدن صدهزار نفر در نیم روزی در باب الفیل، مسجد اعظم کوفه، مسائل بصره وبعد آذربایجان شوروی که آنجا هم شعلهور میشود.
از ارمنستان «شروسی» خروج میکند و میخواهد ایران و عراق را از بین ببرد. بین او و «مروزی» حادثهای سخت رخ میدهد و میلیونها نفر در آن کشته میشوند. هر یک به شمشیری آراسته متمسک میشوند که بر فراز آنها پرچمهای سیاه برافراشته است. و این همان جنگی است که مرگ سرخ و طاعون بزرگ در آن واقع میشود. از کوفه صدهزار نفر که مابین شرک و نفاق هستند خارج میشوند.(8) بیآنکه هیچ مانع و رادعی پیش روی آنان باشد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
لازم به ذکر است پس از اتمام سخنرانی حجتالاسلام مهدیپور به سؤالات حاضران در جلسه پاسخ دادند که به امید خدا در شمارههای بعدی مجله تقدیم حضور شما خواهد شد. البته لوح فشردة کامل این نشست نیز موجود است و علاقهمندان میتوانند جهت تهیة آن با دفتر مؤسسه تماس بگیرند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. لاتخافن أن تکذبه.
2. تعیینکنندگان وقت دروغ گفتند.
3. [منظور آقای مهدیپور این است که با توجه به آن که بیان کنندة این مطلب خود معصومین(ع) هستند دیگر تکذیب تعیینکنندگان وقت و زمان برای ظهوردر اینجا مصداق پیدا نمیکند و از آن قاعدة کلی به طور طبیعی استثنا میشود.]
4. برخی از اهل تحقیق معتقدند این آنفولانزای پرندگان نوعی طاعون است که از زنده کردن سلولهای بعضی از افرادی که با طاعون از بین رفتهاند آغاز شده و اگر خدای نکرده فراگیر شود بیش از صد و پنجاه میلیون نفر را به کام مرگ خواهد کشاند.
5. منطقهای در افغانستان.
6. یعنی با خواستن و طلب کردن از خدا در پی شتاب بخشیدن به آن باشید.
7. میگویند روزانه چند تن بمب بر سر مردم میریزند. هزار سال پیش چنین تعبیری را پیشگویی کردن جز با منطق وحی امکان ندارد.
8. روزی که حضرت امیر(ع) این مطالب را میفرمودند، صحبتهایشان حتی یک مصداق هم در کوفه نداشت؛ چون کوفه شهر جدیدالتأسیسی بود که اندکی قبل سلمان و حذیفه آن را در سال 17 هجری ساخته بودند.